فرهنگ شبکه رانی

چند وقتی است که سعادت نصیبم شده و عضو میکروبلاگ یکی از دوره های مدرسه شده ام. یکی از جذاب ترین موضوعاتی که در این مدت با آن برخورد کرده ام، انعکاس شفاف مشکلات فرهنگی سطح جامعه مثل انتقاد ناپذیری، فقدان مهارت انتقاد صحیح، پیروی از شایعات و …  بوده است. واضح است که بسیاری از این مشکلات، به خودی خود در دوره جاری نیست و اعضایی که متأثر از ابزارهای تعریف نشده ای چون چیزبوک هستند، به تقلید از بی منطقی و اخلاق گریزی و شایعه محوری آن دیار، مطالبی را در میکروبلاگ ول می کنند که تأثیرات قابل تحلیلی را ایجاد می کند. متأسفانه به دلیل این که فاصله ی قشر فرهنگی و معلمان ما با فضای مجازی بسیار فجیع است، با وجود تأثیرگذار بودن این فضا در روحیات دانش آموزان، در معادلات آموزشی تربیتی لحاظ نمی گردد و منجر به فاصله ی بیشتر مدرسه و دانش آموز خواهد شد.

این روزها، با استفاده از فرصتی که تا زیاد شدن کارهایم در مدرسه باقی است، سعی دارم با دقت در اتفاقات این شبکه ی وزین و مطالعات بیشتر در حوزه های مجازی دانشجویی و فناوری های آینده ی ارتباطات، تا حد ممکن راهکار و جهتی تازه برای فعالیت های فرهنگی خود برگزینم تا بتوانم در حیطه شغل پیامبر، تأثیری مثبت داشته باشم و سال ها بعد افسوس نخورم.

هنر ارزش مداران

چندی پیش، کلیپی اینجا معرفی شد که نمونه ای بود از خلقی هنری توسط کسانی که درک کرده اند برای مبارزه، از هنر باید مؤثر تر از قبل بهره جست.

امیدوارم در آینده، باز هم شاهد تبدیل انرزی عظیم جنبش های مذهبی به حرکت های رسانه ای باشیم. کلیپ « ایستاده ایم » را ببینید:

[flv:http://ahmadzade.persiangig.com/video/istadeim.flv http://ahmadzade.persiangig.com/image/raz/isatadeim.jpg 490 346]

دانلود فرمت MP4 کلیپ ایستاده ایم
دوستانی که نیاز به کیفیت DVD این کلیپ دارند، در مدرسه خدمت شان هستم.

این ره که تو می روی …

این روزها که امین درگیر شغل جدیدش است و احتمالا کمتر فرصت خواهد داشت تا اینجا را به روز نگهدارد، بیشتر از قبل مزاحم دوستان خواهم بود. شاید امین هم از من یاد بگیرد و مثل قبل حضور پر رنگ تری داشته باشد.

بهانه ام برای درد دل هایی که می خوانید، پر رنگ شدن بحث های سیاسی و ظاهر شدن منطق ها و منش های متفاوت در روزهای منتهی به انتخابات است. این روزها مباحثی بین کاندیداها و حتی جمع های دوستانه و یا عمومی مردم سر زد که توجه به جزییات آن، راه را برای کسانی که کار بر روی مسائل فرهنگی – سیاسی برای شان مهم است، روشن و شفاف می کند.

یکی از مشکلاتی که معمولا در تمام بحث های مردمی و مناظره های کاندیدا ها بسیار واضح و فراوان است، اظهارات بی سند و مدرک است که معمولا شالوده ی اصلی اکثر بحث ها را تشکیل می دهد. بحث هایی که پایه و اساسش مشخص نیست و معلوم نیست طرفین بحث، بر سر چه اصولی توافق می کنند تا بقیه حرف های شان را با توجه به آن اثبات کنند و طرف مقابل شان را قانع کنند. این بحث های بی پایه و عامیانه، زمینه را برای جدل و ایجاد اختلاف مهیا می کند. متأسفانه، قر زدن و کنایه های عامیانه و صحبت بی ادبانه نیز، آفت بحث ها شده است و پیش از آن که بحث شکل بگیرد، باعث موضع گیری و جدل می شود. عدم اطلاع از وقایع تاریخی و اظهارات بدون علم نیز، زمینه ی مناسبی فراهم می کند برای تحریف آشکار وقایع و استفاده از وقایع تخیلی در اثبات نظر به مخاطب که حتی کاندیداها هم به این شیوه متوسل می شوند.

مطلب دیگری که باید در بررسی مباحث مد نظر قرار گیرد، جایگزینی افراد به جای ملاک ها و اصول است که باعث شده جوانان و نوجوانانی که وارد این مباحث می شوند، بدون پشتوانه فکری و نا آگاهانه، با هر بادی که وزیدن بگیرد، به سویی بروند و ایشان را به بلندگوی بیگانه از تفکر، برای عده ای فرصت طلب تبدیل کند. قدرت طلبان که توانایی پنهان کردن اهداف منحرف شان را در محیط سالم و آرام ندارند، سعی می کنند از زودباوری و شور و هیاهوی جوانی، برای گل آلود کردن اوضاع استفاده کنند و قانون را کنار بزنند.

دوستانی که برای شان مهم است که در این زمینه مؤثر باشند و برای بهبود اوضاع تلاش کنند، باید سعی کنند علاوه بر اینکه خود اخلاق را در هر حال رعایت کنند، محیط بحث ها را اخلاقی را از توهین و بی ادبی پاک کنند تا جا برای استدلال و روشنگری فراهم شود. با این شرایط، یکی از سلاح های کاربردی سوءاستفاده کنندگان از بین خواهد رفت. علاوه بر این، باید سواد مباحثه خود را بالاتر ببریم و با جایگزینی منطق، استدلال و بیان تاریخ با کنایه و سطحی نگری، امکان تحریف تاریخ و بیان کنایه های بی منطق را کم کنیم.

واضح تر عرض کنم؛ زمانه به سمتی پیش رفته است که دشمنان انقلاب،ضعف خود را برای انحراف انقلاب از طریق مهره های سیاسی سوخته، با نا آگاهی جوانان مان از تاریخ معاصر و مبانی اسلام و انقلاب جبران می کند. برای مقابله با این ترفند که عده ای از جوانان و قشر مرفه جامعه را به سمت قدرت طلبانی که به ظاهر پیرو اسلام و ولایت نمایانده می شوند سوق داده، در این شرایط، پسندیده نیست که وارد حیطه ی بحث های کلی و کنایه ای و بی ادبانه شویم، بلکه باید زمین بازی منطقی و آگاهانه و مستدل خود را حفظ و تقویت کنیم. مطمئنا با ورود جوانان به یک بحث منطقی، خود آنان به تهی بودن شور مجازی شان آگاه می شوند و کسی نیست که منطق و استدلال دوستانه و برهان قاطع، ذهنش را نرم نکند. البته بدیهی است که این روش، زمان بیشتری می طلبد و نباید انتظار داشته باشیم با چند بحث، کسی تمام مبانی و اصول اسلام و انقلاب را بپذیرد.

امیدوارم دوستانی هم که راه حل مقابله با این انحرافات را در جدایی از طیف جوان و دانشجوی روشنفکر و تشکیل گروه های یکدست حزب اللهی می بینند، از این جدایی خطرناک دست بردارند و با تغییر کینه و بغض به دوستی آگاهانه، محیط تفرقه را برای رشد فتنه فراهم نکنند و با کمی صبر، شاهد تأثیری ماندگار در روند گفتمان انقلاب اسلامی باشند.

سیاست نزدگی

دشواری های انتخاب

انتخابات فرصت خوبی است که خود و اطرافیان مان را بسنجیم که چقدر سیاست زدگی روی تصمیمات مان نفوذ دارد و چقدر با سیاستی که عین دیانت است، فاصله گرفته ایم.

اگر در انتخابات، بیش از اینکه افراد را با ملاک ها بسنجیم، چشم مان به رأی دیگران و نظرسنجی هاست؛ اگر به جای اینکه ملاک های مان را با اصول منطبق کنیم، از روی افراد، ملاک می سازیم؛ اگر اصول را به جای اینکه از دین بگیریم، از جناح های سیاسی برداشت می کنیم؛ اگر جناح های مختلف را با تبلیغات مقطعی شان بشناسیم، به جای اینکه در سوابق و منش و اهداف شان تعمق کنیم؛ می توانیم شک کنیم که کم تا قسمتی سیاست زده ایم و اگر فکری به حال خودمان نکنیم، در بازی های قدرتی که هدفش افراد است نه تعالی دین و جامعه، غرق خواهیم شد.

در انتخابات است که ممکن است بفهمیم با تبلیغات و جو سازی، گروهی به بهانه اسلامیت، از جمهوریت دورمان می کنند و عده ای به بهانه ی جمهوریت، تیشه به ریشه ی اسلامیت می زنند. هر دو این ظلم ها، راه را برای قدرت طلبی افراد و تضعیف دین باز خواهد کرد. اینجاست که سختی کار برای دین باوران مشخص می شود و نیازمان به تذکر و رهبری آگاه، واضح تر خواهد شد.

هجرتی تلخ و شیرین

مفید

با اینکه یک ماهی است که لحظه شماری می کردم برای فرارسیدن امروز، اما موقع خداحافظی، غمی عجیب بر دلم سنگینی کرد. یاد ده سال زندگی در مدرسه راهنمایی مفید، به سادگی از ذهنم نخواهد رفت. وقتی یازده سال پیش برای اولین بار به مدرسه راهنمایی آمدم و پیشنهاد کردند دستیار داندانپزشکی شوم که هفته ای چند بار برای معاینه ی دانش آموزان می آمد، فکرش را هم نمی کردم  که در این مدرسه مسؤول سنجش، معلم رایانه، مسؤول وب سایت، معاون پرورشی، دستیار مدیر و بالاخره معاون فناوری اطلاعات باشم. اما به سرعت باد، تمام این روزها گذشت و حالا بعد از این همه سال، باز می گردم به دبیرستان مفید که بعد از فارغ التحصیلی از آن، دو سال مربی پرورشی و مسؤول گروه شهدایش بودم. حالا در این مدرسه علاوه بر معلمی رایانه، شغلی خواهم داشت که در زمان دانش آموزی خودم، بیشترین تأثیر را بر من داشته است و آن را سخت ترین و پر مسؤولیت ترین شغل در هر مدرسه ای می دانم. شاید همین تأثیر باعث شد تا به مدرسه بازگردم و مثل دوستانم، از مفید فارغ نشوم.

امیدوارم همکاران راهنمایی عیوبم را ببخشند و بدی هایم را حلال کنند؛

و بسیار امیدوارم در جایگاه جدیدم، مفید باشم و عادل و کمی شبیه پیامبر.

غفلت از جهادی

سال هاست که حرکت های جهادی در کشور شکل گرفته است و امروز، به همت گروه های بی شمار دانشجویی و بسیج سازندگی، در کنار مناطق توریستی و مسافر پذیر، مناطق جهادی پذیر زیادی هم وجود دارد که بعضی از آن ها در هر سال میزبان چند گروه جهادی هستند. اما کمتر اتفاق میفتد که شاهد سفر گروه هایی باشیم که جهادی را ارتقا داده باشند و با اهدافی فراتر از ساخت و ساز و کمک مالی، مدتی را میهمان روستا باشند.

جهادی فارغ التحصیلان مفید هم با اینکه پر سابقه ترین جهادی است و از سال ها قبل در تمام جهات کشور فعالیت داشته، اما در خوش بینانه ترین حالت، می توان گفت تا حدودی شکل سنتی خود را حفظ کرده است.

در این چند سال، ورود فارغ التحصیلانی که در دوران تحصیل خود جهادی فانتزی را تجربه کرده اند، زنگ خطری است برای حفظ اهداف و روحیات جهادی. متأسفانه این نقطه ضعف، باعث شده تا جهادی مفید، بسیار کمتراز قبل، توانایی انعطاف جمعی برای مفید بودن در منطقه را داشته باشد و تصمیماتی که در مورد نحوه کار در منطقه گرفته می شود، بیشتر متمایل به اهداف و ذهنیات شخصی و جمعی است تا اینکه متأثر از صلاح منطقه و متناسب با فرهنگ آنان باشد. متأسفانه به دلیل سیاست زدگی، مراجعی که در منطقه با آنان هماهنگی صورت می گیرد نیز بسیار محدود شده است و حتی منابع مالی نیز دسته بندی می شود و از تمام ظرفیت کمک به منطقه استفاده نمی شود.. همین مسأله باعث می شود که کارهای اجرایی معطل افرادی شود که مسؤولیت های محدودی دارند و در مواقع حساس، نمی توان روی آن ها حسابی باز کرد.

امیدوارم روند این ضعف جدی، معکوس شود و شاهد جهادی هایی باشیم که روز به روز در جهت اهداف اصلی جهادی پیش برود و از بحران هایی که منجر به ناکارآمدی و تعطیلی می گردد، به سرعت دور شود …

تغییر فرصت است

بالاخره راز سر به مهر هفت ماهه بر ملا شد و همکاران راهنمایی و دبیرستان مطلع شدند که بعد از یازده سال در جا زدن در مقطع راهنمایی، وارد دبیرستان خواهم شد. در این سال ها، از مسؤولیت سنجش و پرورشی و تدریس تا معاونت فناوری اطلاعات را تجربه کردم. اما همیشه سعی کردم از وادی تربیت دور نشوم. حتی در فناوری اطلاعات، با وجود شدت کار و تنش های تقابل فکر سنتی و کوتاه مدت نگر در مقابل اصول بلند مدت نگر فاوا، نیم نگاهی به حیطه های تربیتی داشتم.

بعضی از این سال ها به سختی گذشت، مثل سالی که با وجود مخالفت های قشر حذفی نگر کادر مدرسه، موظف شدم وب سایتی برای مدرسه تأسیس کنم یا سالی که در اوج انقباض مالی، معاون پرورشی مدرسه شدم و این یعنی با دست خالی جنگیدن. یا همین سال آخر که در اوج همواری راه برای پیشرفت فناوری اطلاعات، هر روز و هر روز درجا زدیم و …

خاطرات خوبی هم در این مدت داشتم، مثل روزی که بعد از استعفا از مفید3 و دو ماه اقامت تابستانی در بشاگرد (+) و برگزاری پایگاه تابستانی و اردوی سخت مشهد، به تهران برگشتم و یک هفته هم بیکار نماندم یا اردوهای رهروان مدرسه و لذت دیدن پاکی بچه ها در شلمچه. (+)

به هر حال این روزها گذشت و من بعد از 11 سال، دوباره در دبیرستان مفید شاغل خواهم شد. دبیرستانی که خودم تا سال 79 پشت نیمکت هایش می نشستم و حالا باید کنار بچه هایی که جای ما را گرفته اند، سعی کنم که روحیات مفید زنده شود. (+) و (+)

سنجه ها

در بازار شلوغ انتخابات، اگر معیار مناسبی برای سنجش در اختیار نباشد، به احتمال زیاد نخواهیم توانست به درستی تشخیص دهیم و انتخاب کنیم. از طرف دیگر، معیارهای اصولی باید به نحوی ترجمه شوند که بتوانیم وجود یا عدم آن را تشخیص دهیم. به همین دلیل، به نظر می رسد باید معیارهایی مانند انقلابی بودن، مردمی بودن، رعایت اصول اخلاقی و… را در سنجه های زیر جستجو کرد:

تصویر از سایت khamenei.ir

عالمان بی عمل شده ایم

چند سالی است دکتر محسن، پای ثابت انتخابات است و در هر فرصتی تئوری های اقتصادی اجتماعی فرهنگی سیاسی پر ملاتی هم به جامعه ارائه می کند. اما هیچ وقت ندیده و نشنیده ایم که جایی طرحی اجرا کرده باشند و به واسطه ی این تئوری هایی که با اعتماد به نفس کامل بیان می کنند، نفعی به جامعه رسانده باشند. بقیه کاندیداها هم همینطورند؛ هر یک بهترین طرح ها را دارند و معتقدند کلید حل مشکلات همان است که می گویند، اما انتخابات که تمام می شود، هیچ گاه سعی نمی کنند در گوشه ای یا سازمانی طرح شان را اجرایی کنند تا مشکلات مملکت حل شود. انگار در مناصب کوچک کار کردن کسر شأن است و اگر مردم کسی را انتخاب نکنند، لیاقت ندارند از طرح های آرمانی عزیزان بهره ببرند. غافلیم از اینکه بسیاری از مشکلات مدیران کاردان رده های متوسط و پایین می خواهد تا حل شود.

به خاطر همین چیزهاست که دوست ندارم قالیباف رییس جمهور شود؛ ترجیح می دهم حالا که کاری دست گرفته و پیش می برد، همان کار را ادامه دهد و به خدمت کردنش برسد و دست از قدرت بشوید.

فرهنگ پر مشکلی درست کرده ایم برای خودمان … در حرف پیشتازیم، اما وقت عمل خانه نشینیم.

پیمایش به بالا