با اینکه یک ماهی است که لحظه شماری می کردم برای فرارسیدن امروز، اما موقع خداحافظی، غمی عجیب بر دلم سنگینی کرد. یاد ده سال زندگی در مدرسه راهنمایی مفید، به سادگی از ذهنم نخواهد رفت. وقتی یازده سال پیش برای اولین بار به مدرسه راهنمایی آمدم و پیشنهاد کردند دستیار داندانپزشکی شوم که هفته ای چند بار برای معاینه ی دانش آموزان می آمد، فکرش را هم نمی کردم که در این مدرسه مسؤول سنجش، معلم رایانه، مسؤول وب سایت، معاون پرورشی، دستیار مدیر و بالاخره معاون فناوری اطلاعات باشم. اما به سرعت باد، تمام این روزها گذشت و حالا بعد از این همه سال، باز می گردم به دبیرستان مفید که بعد از فارغ التحصیلی از آن، دو سال مربی پرورشی و مسؤول گروه شهدایش بودم. حالا در این مدرسه علاوه بر معلمی رایانه، شغلی خواهم داشت که در زمان دانش آموزی خودم، بیشترین تأثیر را بر من داشته است و آن را سخت ترین و پر مسؤولیت ترین شغل در هر مدرسه ای می دانم. شاید همین تأثیر باعث شد تا به مدرسه بازگردم و مثل دوستانم، از مفید فارغ نشوم.
امیدوارم همکاران راهنمایی عیوبم را ببخشند و بدی هایم را حلال کنند؛
و بسیار امیدوارم در جایگاه جدیدم، مفید باشم و عادل و کمی شبیه پیامبر.