این روزها که امین درگیر شغل جدیدش است و احتمالا کمتر فرصت خواهد داشت تا اینجا را به روز نگهدارد، بیشتر از قبل مزاحم دوستان خواهم بود. شاید امین هم از من یاد بگیرد و مثل قبل حضور پر رنگ تری داشته باشد.
بهانه ام برای درد دل هایی که می خوانید، پر رنگ شدن بحث های سیاسی و ظاهر شدن منطق ها و منش های متفاوت در روزهای منتهی به انتخابات است. این روزها مباحثی بین کاندیداها و حتی جمع های دوستانه و یا عمومی مردم سر زد که توجه به جزییات آن، راه را برای کسانی که کار بر روی مسائل فرهنگی – سیاسی برای شان مهم است، روشن و شفاف می کند.
یکی از مشکلاتی که معمولا در تمام بحث های مردمی و مناظره های کاندیدا ها بسیار واضح و فراوان است، اظهارات بی سند و مدرک است که معمولا شالوده ی اصلی اکثر بحث ها را تشکیل می دهد. بحث هایی که پایه و اساسش مشخص نیست و معلوم نیست طرفین بحث، بر سر چه اصولی توافق می کنند تا بقیه حرف های شان را با توجه به آن اثبات کنند و طرف مقابل شان را قانع کنند. این بحث های بی پایه و عامیانه، زمینه را برای جدل و ایجاد اختلاف مهیا می کند. متأسفانه، قر زدن و کنایه های عامیانه و صحبت بی ادبانه نیز، آفت بحث ها شده است و پیش از آن که بحث شکل بگیرد، باعث موضع گیری و جدل می شود. عدم اطلاع از وقایع تاریخی و اظهارات بدون علم نیز، زمینه ی مناسبی فراهم می کند برای تحریف آشکار وقایع و استفاده از وقایع تخیلی در اثبات نظر به مخاطب که حتی کاندیداها هم به این شیوه متوسل می شوند.
مطلب دیگری که باید در بررسی مباحث مد نظر قرار گیرد، جایگزینی افراد به جای ملاک ها و اصول است که باعث شده جوانان و نوجوانانی که وارد این مباحث می شوند، بدون پشتوانه فکری و نا آگاهانه، با هر بادی که وزیدن بگیرد، به سویی بروند و ایشان را به بلندگوی بیگانه از تفکر، برای عده ای فرصت طلب تبدیل کند. قدرت طلبان که توانایی پنهان کردن اهداف منحرف شان را در محیط سالم و آرام ندارند، سعی می کنند از زودباوری و شور و هیاهوی جوانی، برای گل آلود کردن اوضاع استفاده کنند و قانون را کنار بزنند.
دوستانی که برای شان مهم است که در این زمینه مؤثر باشند و برای بهبود اوضاع تلاش کنند، باید سعی کنند علاوه بر اینکه خود اخلاق را در هر حال رعایت کنند، محیط بحث ها را اخلاقی را از توهین و بی ادبی پاک کنند تا جا برای استدلال و روشنگری فراهم شود. با این شرایط، یکی از سلاح های کاربردی سوءاستفاده کنندگان از بین خواهد رفت. علاوه بر این، باید سواد مباحثه خود را بالاتر ببریم و با جایگزینی منطق، استدلال و بیان تاریخ با کنایه و سطحی نگری، امکان تحریف تاریخ و بیان کنایه های بی منطق را کم کنیم.
واضح تر عرض کنم؛ زمانه به سمتی پیش رفته است که دشمنان انقلاب،ضعف خود را برای انحراف انقلاب از طریق مهره های سیاسی سوخته، با نا آگاهی جوانان مان از تاریخ معاصر و مبانی اسلام و انقلاب جبران می کند. برای مقابله با این ترفند که عده ای از جوانان و قشر مرفه جامعه را به سمت قدرت طلبانی که به ظاهر پیرو اسلام و ولایت نمایانده می شوند سوق داده، در این شرایط، پسندیده نیست که وارد حیطه ی بحث های کلی و کنایه ای و بی ادبانه شویم، بلکه باید زمین بازی منطقی و آگاهانه و مستدل خود را حفظ و تقویت کنیم. مطمئنا با ورود جوانان به یک بحث منطقی، خود آنان به تهی بودن شور مجازی شان آگاه می شوند و کسی نیست که منطق و استدلال دوستانه و برهان قاطع، ذهنش را نرم نکند. البته بدیهی است که این روش، زمان بیشتری می طلبد و نباید انتظار داشته باشیم با چند بحث، کسی تمام مبانی و اصول اسلام و انقلاب را بپذیرد.
امیدوارم دوستانی هم که راه حل مقابله با این انحرافات را در جدایی از طیف جوان و دانشجوی روشنفکر و تشکیل گروه های یکدست حزب اللهی می بینند، از این جدایی خطرناک دست بردارند و با تغییر کینه و بغض به دوستی آگاهانه، محیط تفرقه را برای رشد فتنه فراهم نکنند و با کمی صبر، شاهد تأثیری ماندگار در روند گفتمان انقلاب اسلامی باشند.