چند وقتی است هر قدر هم خوشبینانه نگاه کنم، باز هم به این نتیجه می رسم که حرفم را کسی نمی فهمد. انگار به وادی غریبی وارد شده ام که اطرافیانم بیرونش می ایستند و همراهم نمی آیند. قدیم تر
آزمونی در پس آزمون ورودی
« اشغال؛ تصویر سیزدهمِ » روایتِ نزدیکِ روایتِ فتح را بارها و بارها و بارها و بارها در اردوی جنوب برای بچه ها خوانده ام. گاه با صدای گرفته از داد و بیدادهای اردو، همیشه با فریادی که بر غرش
رو به پایان می رویم
هفته شهدای امسال هم شروع شد.
نسل ما
« آرش » میگفت پدر بزرگ های ما انقلاب کردن، پدرها جنگیدن، ما برای مملکت چیکار میکنیم؟ حرف عمیقی بود. بیراه هم نبود. توی نظرات « معراجیان » برای مطلب « اطلاعات عملیات »؛ « مقداد » نوشته بود: «
از مرتضی تا ما
متن زیر فقط قسمتهایی از مطلب « اره کاری یک اندیشه » است. تا به حال جوابی از طرف کسی – حتی آقای دهنمکی – برای این نوشته منتشر نشده است. به قول آقای معززینیا احتمالا در حال تحقیق در
. . . تقدیر
امروز سبک شدم . . . مثل پر کاه . . . حالا با خیال راحت! به روزمرگی بازمیگردم . . . شاید عمری بود و باز هم گروه شهدا بود و . . .
یک – هیچ
این قافلهی عمر عجب میگذرد دریاب دمی که با طرب میگذرد «هفتهی شهدای امسال هم تمام شد.» جمله ای که دوازده بار برایم تکرار شده است اما هر سال پرمعناتر از سال قبل. هفتهی شهدا تمام شد و بی تفاوت
سعی یا خطا
هفتهی بزرگداشت شهدا همین هفته در دبیرستان سه برگزار می شود. از ۲۱ تا ۲۶ بهمن ماه. حتما تشریف بیاورید. اما اصل مطلب: از جیب خوردن آفت کارهای تکراری است. هیچ وقت از کارهای تکراری لذت نبردهام. شاید برای
فقط یک هفته
بوی گونی های نم کشیده ی نمایشگاه شهدا رو فراموش نمی کنم. هیچ وقت . . . دیروز بعد از جلسه ی جنجالی که با آقای ایازی داشتیم، مهدی زنگ زد پایین. دلم هوای هفته شهدا کرد. با اینکه سر
بند سوم از …
میپنداریم که فرق دبیرستان مفید با سایر هم ردیف های خود در میان مدارس این شهر بی در و پیکر، نه در تست و المپیاد و روبوتیک، که در چیزهای دیگری است که مفیدی جماعت را از هم طرازان خود