«
آرش » میگفت پدر بزرگ های ما انقلاب کردن، پدرها جنگیدن، ما برای مملکت چیکار میکنیم؟
حرف عمیقی بود. بیراه هم نبود.
توی نظرات «
معراجیان » برای مطلب «
اطلاعات عملیات »؛ «
مقداد » نوشته بود: « پس شاید اطلاعات عملیات مثل
مسئول … شهدا یا … جهادی
شدنه!؟ »
یه کم که فکر کردم دیدم این هم بیراه نیست.
« جزو
اطلاعات عملیات بودن یعنی بی نام و نشان شدن، یعنی دل کندن، تنها شدن، نترسیدن،
رفتن، به خط زدن و به دشمن رسیدن، از دشمن گذشتن، چشم شدن، گوش شدن، دیدن و شنیدن،
شناختن، به خاطر سپردن همهی راه، همهی موانع، همهی معابر، کمینها، تلهها،
آماده بودن برای همهچیز.
اینها همه، تازه اول راهه …
شب عملیات جلو افتادن و تا پای کار بردن همه، چه شکست خورده چه پیروز، شاهد به
مرخصی رفتن همه، و کار دیگه ای رو از اول شروع کردن.
دوری از خانواده، از زن و بچه، از پدر و مادر.
جزو اطلاعات عملیات بودن یعنی بی نام و نشان شدن، یعنی دل کندن، یعنی قید همه چیز
رو زدن، سر دادن و دندون دادن، اما تسلیم نشدن.
تسلیم شدن یعنی تخلیه اطلاعاتی شدن، یعنی لو دادن عملیات، یعنی
سرشکستگی …
»
شکر خدا این چند سال توفیق بود تسلیم نشیم. خدا عاقبتمون رو ختم به خیر کنه!
مگه حتما ما هم باید یه کاری بکنیم؟
با سلام خدمت شما آقای احمدزاده
خیلی خوشحالم که شما معلم ما هستید .
به من هم سر بزنید .
مگه حتماً باید جنگید یا جهاد کرد که بگن یه کاری کرده؟
حاج کاظم سلام!
بیسیمچی قاطی کرده! دیگه لخت صحبت میکنه! یکی گوشی رو بده دستش!
میگه: کسی باید کاری کنه… صداش مفهوم نیست… از لا به لای حرفهاش “مسئولیت” شنیده می شه… مثل اینکه میگه : “وظیفه”… نه! فکر کنم گفت: “ایثار”…
داره می گه: سوز داره اما دود نداره!
کسی می فهمه این چی میگه…!
شما دعا کنید نسل ما کار پدران و پدربزرگان رو خراب نکنند؛ درست کردن پیشکش . . .
سلام
همچون کبوتر پر کشان …
[گل]
سلام
یاس ارام با ۸۰ عکس و دست نوشته از مکه و مدینه جوونه زده
علی علی