کوچک تر که هستیم، هنوز خدا را به خاطر داریم و دل مان پاک است؛ پاکِ پاک … دعای مان بالا می رود، زبان مان قاصر نشده هنوز. سرمایه ای داریم که روح سبک مان است. هر چه می گذرد،
جانم فدای رهبر
تهران نشینی، از رهبر دورمان کرده، تمام روزها نزدیک رهبریم اما دور تر از همه به اوییم … کاش سال ها منتظر دیدارش بودیم اما در نهایت، به وصالش، جانانه دلخوش می شدیم.
السلام ای ماه خدا
سلام بر تو اي بزرگترين ماه خدا و اي عيد عاشقان حق. سلام بر تو اي كريمترين همنشين از ميان اوقات! و اي بهترين ماه در روزها و ساعات. سلام بر تو اي ماهي كه در طي تو برآورده شدن
نوروز نود
شیشه ی عطر بهار، لب دیوار شکست و هوا پر شد از بوی خدا همه جا آیت اوست، دیدنش آسان است سخت آنست نبینی او را . . .
تلخ کامی از آنِ بدخواهان باد
نهم دی ۸۸، پایان انتظارم بود
چند ماه صبر، کافی بود تا بفهمی و مطمئن شوی دروغ از کجا سرچشمه گرفته و بتوانی از بین صداهای گوش خراش و شایعات جاهل فریب شهر، کم کم هیاهو را کنار بزنی و سرک بکشی و ببینی که ماجرای
واحد … سنگین …
کم کم آرزو می شود برای مان که با چنین نوای محزون و با معرفتی برای آقا عزاداری کنیم نه با آن سبک های سبک !
آمد محرم
از جان دوباره خیمه ها به پا شد عالم پر از آوای نینوا شد زمان پر صدا شد؛ جهان کربلا شد ای اهل عالم؛ آمد محرم چشم حسین امروز هم بر یاری ماست ای عاشقان در این جهان هنگامه برپاست
وصف یاس
هر كس كه به مهرت آشنا نيست آگاه ز رحمت خدا نيست هر مظهري از بهشت زيبا جز نقش محبت شما نيست مانند تو اي فرشته ي حسن با قلب علي كس آشنا نيست افسوس كه دشمنت ندانست با چون
سیدِ خدا
اين روزها كه گذشت و مي گذرد، روزهايي است – براي بعضي ها – پر تب و تاب. روزهايي كه همه ياد معلم هايشان مي افتند. بعضي ها با هيكل گنده شان دوباره مي روند مدرسه و مثل بچگي هاشان