تا امسال که به هشتمین سال معلمی نزدیک می شوم، با کلی آدم سر و کله زده ام و کلی آدم می شناسم که از زمانی که صدای شان جیغ جیغی بوده تا حالا که گردن شان کلفت شده رشدشان را
گل خانه
سه – چهار سالی بود که در مفید تدریس نداشتم. امسال باز هم شده ام معلم راهنمایی مفید. تجربه ی بدی نیست. اما دردسرهای خودش را دارد. بچه های مفید با بقیه بچه ها هم فرق دارند هم ندارند. مفیدی
انسانی ببینیم
خیلی وقت ها در مدرسه به مشکل انسانی ندیدن برخورد می کنیم. خیلی وقت ها مهندسی و کمی دیدن مسایل، لذت فعالیت ها را برای ما و بچه ها و اولیا زهر می کند. خیلی وقت ها ماه ها برای
دردسرهای یک مثلا معاون
این روزها که گردنم زیر بار عنوان دهن پر کن « معاونت فناوری اطلاعات » قرار گرفته، اینقدر درگیر جلسه و شورا و بازدید و بودجه و برنامه و این جور بازی ها شده ام که نمی فهمم زمان چطور
مرور
– سه گروه شهید شدند: یک گروه لایق شهادت شدند؛ یک گروه عاشق شهادت شدند؛ یک گروه هم اگر می ماندند ممکن بود جهنمی شوند که خدا لطف کرد و … – دو توصیه: گناه نکنیم؛ خیال نکنیم خوبی ها
خدا کند اولی الالباب باشم
این روزها، خیلی اتفاقات عجیب و غریب افتاده و لایه های مختلفی هم در این اتفاقات دیده می شود. دوستانی که مرا می شناسند می دانند که آدمی نیستم که طرفدار گروه یا شخص خاصی باشم. تنها کسی که حرفش
صحیفه
* من باز به همه این آقایانی که میخواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمیدانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات، به همه اینها اعلام میکنم که برگردید به اسلام، برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ،
بزرگی به قد نیست
فرض کنید کاملا باور میکنیم که هدف از تجمعات این شب ها در شهر، خدمت به مردم و مملکت است، نه رسیدن به قدرت و مال و نه یار دشمنان بودن … کاری هم ندارم این برنامه ها از طرف
از دست رفته دین شما، دین بیاورید!
وقتی دیندارهای ما فقط در ظاهر دیندار باشند و عملا بی دین باشند، بی دین ها به سادگی می توانند دیندار شوند. چون حفظ ظاهر اصلا کار مشکلی نیست. وقتی بی دین ها دیندار می شوند شاید کسی احساس درد
آدم تنهاست
یادمون رفته گاهی با صدای بلند فکر کنیم؛ توی وسیله نقلیه عمومی با بغل دستی مون حرف بزنیم و بخندیم؛ گاهی شعری را زیر لب زمزمه کنیم. این روزها حتی آواز را هم بسته بندی شده و آماده از مغازه