* من باز به همه این آقایانی که می‌خواهند نطق کنند و اعلامیه بدهند و نمی‌دانم نامه سرگشاده بفرستند و ازاین مزخرفات، به همه اینها اعلام می‌کنم که برگردید به اسلام، برگردید به قانون ، برگردید به قرآن کریم ،‌ بهانه درست نکنید که اسباب این بشود که شما همه به انزوا کشیده بشوید. من به بسیاری از شما علاقه دارم و میل دارم که همه به قانون عمل کنند و همه در جای خود باشند و چنانچه این‌طور نباشد،‌ مسئله طور دیگر خواهد شد.
(صحیفه امام جلد ۱۴ صفحه ۴۱۵)
* اگر یک جایی عمل به قانون شد و یک گروهی در خیابان‌ها برضد این عمل بخواهند عرض اندام کنند،‌ این همان معنای دیکتاتوری است که مکرر گفته‌ام قدم به قدم پیش می‌رود،‌ این همان دیکتاتوری است که به هیتلر مبدل می‌شود انسان،‌این همان دیکتاتوری است که به استالین انسان را مبدل می‌کند. اگر قانون در یک کشوری عمل نشود ، کسانی که می‌خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده‌اند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این را می‌کنند که ما طرفدار قوانین هستیم ، این‌ها با هم بنشینند و قانون را باز کنند و تکلیف را از روی قانون همه شان معین کنند و بعد هم ملتزم باشند که اگر قانون برخلاف رای من هم بود من خاضع‌ ام ، اگر بر وفاق هم بود من خاضع‌ام ،دیگر دعوایی پیش نمی‌آید؛ هیاهو پیش نمی‌آید.
(صحیفه امام جلد ۱۴ صفحه ۴۱۵)


*نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد، نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت ، ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به اینها ، مردم ۱۶ میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادن به قانون اساسی. مردم که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند می‌شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم ،‌ من قانون اساسی را قبول ندارم ،‌من مجلس را قبول ندارم ، من رئیس‌جمهور را قبول ندارم ، من دولت را قبول ندارم. نه ! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ،‌ ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید، برای این‌که میزان اکثریت است ؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست ، میزان است که همه باید بپذیریم.
(صحیفه امام جلد ۱۴ صفحه ۳۷۸)
* قانون معنایش این است که{ همه} چیزها {را} به حسب قانون اسلامی ، به حسب قانون کشوری که منطبق با قوانین اسلام است ، همه را ،‌وظیفه‌اشان را قانون معین کرده‌. بعد از این که قانون وظیفه را معین کرد ، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید و این کشور وقتی به تباهی کشیده شد و این مردم متفرق و مختلف با هم شدند ، این همان وظیفه ای است که برای ابرقدرتها باید انجام بدهد این آدم انجام داده،‌ ولو خودش نمی فهمد، اگر بفهمد که دیگر مصیبت بالاتر است،‌لکن خودشان ملتفت نیستند.
(صحیفه امام جلد ۱۴ صفحه ۴۱۵)

صحیفه
برچسب گذاری شده در:

9 نظر در مورد “صحیفه

  • ۲۸ خرداد ۱۳۸۸ در ۴:۴۱ ق٫ظ
    لینک ثابت

    نچ!
    وقتی از ۱۶ میلیون حداقل ۲ میلیون فقط در تهرات تظاهرات می کنن احتمالا نهاد فوق الذکر تو نظر مردم مشروعیتش رو از دست داده که این قدر باهاش مخالفت می شه .
    به هر حال امیدوارم ختم به خیر بشه اصلا نمی تونم صحنه ی کشت و کشتار تحمل کنم.
    یا علی

    پاسخ
  • ۲۸ خرداد ۱۳۸۸ در ۹:۴۳ ق٫ظ
    لینک ثابت

    سلام
    امیدوارم نقل این جملات مصداق جمله ؛کلمه حق یراد به الباطل؛ نباشد

    پاسخ
  • ۲۸ خرداد ۱۳۸۸ در ۱۲:۲۲ ب٫ظ
    لینک ثابت

    ” کسانی که می‌خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانی هستند که به صورت اسلامی پیش آمده‌اند یا به صورت آزادی و امثال این حرفها. اگر همه این آقایان که ادعای این را می‌کنند که ما طرفدار قوانین هستیم ، این‌ها با هم بنشینند و قانون را باز کنند.”
    مردم هم اجرای قانون رو می خوان.
    مشکل اینجاست که بعضی آقایون نمی خوان قانون باز بشه !
    “بعد از این که قانون وظیفه را معین کرد ، هر کس بخواهد که برخلاف او عمل بکند، این یک دیکتاتوری است که حالا به صورت مظلومانه پیش آمده است و بعد به صورت قاهرانه پیش خواهد آمد و بعد این کشور را به تباهی خواهد کشید.”
    آیا کسی که همه او را “دروغگو ” می دانند و دروغگویی او برای مردم مسجل شده ،صلاحیت ریاست جمهوری را دارد؟
    اگر می گذاشتند رای مردم از صندوق بیرون بیاید الان مردم همچنان خواب بودنند!

    پاسخ
  • ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ در ۱:۲۲ ق٫ظ
    لینک ثابت

    حاج محسن جان، اتفاقا من هم فکر می کنم همین اتفاق داره میفته. کافیه به جوی که توی مردم میندازن دقت کنی.
    وقتی که توی شلوغی حق و باطل گم میشه، تنها باید به حرف یک نفر گوش کرد. بقیه رو باید فقط بشنویم و اگر با حرف ولی نخوند به دیوار بکوبیم.

    پاسخ
  • ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ در ۶:۳۴ ق٫ظ
    لینک ثابت

    امین جان! زمانه، زمانه فتنه است، بحث «ولی»، را قبول دارم اما من از بچگی شنیده بودم که ۱۴ معصوم در دینمان داریم. با خطاهای جزیی کاری ندارم. اما بعضی موارد را نمی توان نادیده گرفت و به اسم حفظ نظام یا امنیت ملی یا هر چیز دیگه ای سکوت کرد.
    گرچه خودم تو این اوضاع هنوز گیجم….

    پاسخ
  • ۶ تیر ۱۳۸۸ در ۶:۳۴ ق٫ظ
    لینک ثابت

    از اونجایی که آزادی نزدیک به مطلقه فعلا از اظهار نظر صرف نظر می کنم.

    پاسخ
  • ۸ تیر ۱۳۸۸ در ۲:۲۱ ق٫ظ
    لینک ثابت

    باید بگم به مشی اصلاح طلبان هم نقدهایی دارم که اگه وقت بشه خواهم نوشت. فعلا این ها در مورد چند تا پست های اخیرتون به ذهنم رسیده…
    اولین چیزی که به ذهنم میاد اینه که دوستان این چند وقته صحیفه نور رو بیشتر می خونن و نکات جالبی رو در میارن که فی نفسه جای بسی خجستگی است. اما خوبه بدونیم که توی اون کتاب خیلی چیزای دیگه هم نوشته شده و این جور گزینشی خوندن و برداشت کردن نه تنها صحیح نیست بلکه سبب گمراهی هم می شود. چیزهایی که در مورد فقهای شورای نگهبان هم گفته اند و توی این تجمعات توی دست مردم بود هم باید دید و همین جور یه طرفه به قضاوت نباید نشست. به اضافه اینکه همون طور که در مورد قرآن داریم : ( وهذا القرآن ….لا ینطق بلسان و لا بد من ترجمان و انما ینطق عنه الرجال ) یا ( ولا تخاصمهم بالقرآن فان القرآن حمال ذو وجوه تقول و یقولون ) و این ها همه از نهج البلاغه است در ماجرای حکمیت که حضرت می گویند از قرآن برای استلال استفاده نکنید که ذو وجوه است و یکی تو می گویی و یکی هم آن ها.
    اما خیلی ماجراهای دیگر هم در این انتخابات رخ داد که باید جامع دید. این روزها کسانی که خود به قانون ستیزی متهم هستند قانون را چماق کرده اند توی سر طرف مقابل می کوبند و این روزها به ناگاه قانون فصل الخطاب شده است ( این اصطلاح هم این وسطا خلق شد ). آری به ظاهر آقایان رقیب احمدی نژاد و معترضین شده اند قانون شکن. به قول نیچه آن کس که با هیولاها می جنگد باید مراقب باشد که خود بدل به هیولا نشود. اما آیا این چنین است؟ اگر تقلبی روی داده باشد که به زعم بنده احتمالش کم نیست، باز هم می گویید حرکت این دوستان قانون شکنی است؟ آیا آن ها که از رای مردم می گذرند مجرای قانونی می شناسند؟ عزیزان شورای نگهبان که علنا جهت سیاسی خود را بیان می کنند و نامه احمدی نژاد به بوش رو وحی خدا می نامند دیگر بی طرفی پیشه می کنند؟
    حیرتم بیشتر می شود وقتی فرزندان شهید بزرگوار بهشتی حامی موسوی اند و آن وقت از کلام ایشان برای کوبیدن موسوی بهره برده می شود. خیل عظیم هنرمندان و خانواده های شهدا خصوصا همسر شهید رجایی، دانشگاهیان و خانواده شهدای هفتم و… هم احتمالا همگی اشتباها حامی اصلاح طلبان شده اند و در تیه گمراهی به سر می برند. آن ها که انقلاب کردند و مبارزه امروز به ضد انقلاب بودن متهم اند! دارم کم کم به این کلام ایمان می آورم که انقلاب فرزندان خود را می بلعد!
    می فرمایید در وسط دعوا ها باید چشم را به دهن یک نفر دوخت و نگاه کرد ولی چه می گوید. می پرسم آیا همیشه ولی درست می گوید؟ چرا؟ او از گرایش سیاسی تهی است؟ از کجا می گویید؟ آیا حرف هایش این چنین است؟ رفتارش چطور؟ همان طور که از کاندیدای منتخب حمایت کرد از خاتمی هم حمایت کرد؟ برای منافع ملی؟ اگر ولی اشتباه کرد چه کنیم؟ اساسا تبعیت از او ضرورت عقلی است یا شرعی؟ و ده ها پرسش دیگه که می شه به این لیست اضافه کرد. آیا ایشان تدبیرمندند؟ وقایع اخیر با تدبیر حل و فصل شد؟ حداقل ۲۰ نفر کشته شدند. این یعنی تدبیر؟ نمی شد این ماجرا بدون آن که از بینی کسی خونی بیاید حل شود؟ نمی شد بی آن که نام بسیج و بسیجی خدشه دار شود این وقایع هدایت شود؟ نمی شد بی آن که دوستان لباس شخصی به جان مردم بیفتند مشکل برطرف شود؟ نمی شد بی آنکه بعد از ۳۰ سال به مردم شلیک شود ماجرا حل شود؟ نمی شد اجازه راه پیمایی داده شود؟ آن هم به جمعیتی میلیونی که حتی شعار نمی دهد و به زبان سکوت برای من و شما فرصت فکر کردن ایجاد می کند. این تجمعات راه اعتراض مدنی نیست؟ ( یکی از دوستان می گفت سه هفته پاریس بودم، سه بار کارگران و کارکنان و … در میدان کارگر شهر اعتصاب کردند. ) مردم اعتراضشان را چه کار کنند؟ روزنامه ها یه جور، سایت ها یه جور، نویسندگان روشنفکران ( بخوانید قشر گمراه ) یه جور ممنوع از حرف زدن و نوشتن و اظهار نظرند و یا دستگیر می شوند. اینها یعنی آزادی؟ یعنی عدالت؟ یعنی اخلاق سیاسی؟ قانون مداری؟ خط امام؟
    حتما هم می دونید که همون جریانی که مخالف امام بود حامی اصلی آقای احمدی نژاده. همون دوستانی که رای مردم رو تزیینی می دونن. همونایی که دنبال ولایت مطلقه هستند. یادمون نره که امام فرمودند جمهوری اسلامی نه یه کلمه بیشتر و نه یه کلمه کمتر! به نظرتون اینا نمی تونه مقدمه واسه همون پروژه باشه؟ همون هایی که ماکیاولی وار برای هدفی به ظاهر مقدس به هر ابزاری چنگ می زنند….این ها رو احتمال می دونم ولی یه احتمال خطرناک.
    کمی به قبل از انتخابات برگردیم. هزینه های تبلیغی دولت که همگی مردمی بود نه؟ سفرهای فشرده استانی هم در راستای خدمت رسانی؟ سهام عدالت قلنبه و افزایش حقوق ها هم؟ اتهام زدن به کلیدی ترین افراد نظام که تا دیروز سرمایه نظام بودند آن هم در رسانه ملی کاملا اخلاقی، شرعی و قانونی و حقوقی بود نه؟ چرا ولی محترم همچون امام با جسارت به این حرف های آقای رئیس جمهور اعتراض نمی کند؟ بی طرفی امام را کمی مقایسه کنید. نمی دانم شاید شما زشتی این امور را نمی بینید!
    قطع شدن ۴۰۰ خط تلفن دفتر صیانت از آرای موسوی در روز انتخابات اتفاقی بود نه؟ اس ام اس ها چطور؟ سانسور شبانه روزنامه ها هم؟ تعطیل شدن شبانه دفتر کلمه سبز چطور؟ تعطیلی یاس نو یک روز پس از انتشار مجدد هم در راستای آزادی نزدیک به مطلقه؟ حمله به ستاد ها هم اتفاقی بوده؟ مشی کاملا بی طرفانه صدا و سیما هم در همین راستاست؟
    نکته آخر هم اینکه تا وقتی ما با معیار نماز خوندن و نخوندن افراد وریش داشتن داریم انسان بودن اون ها رو می سنجیم، راه به جایی نخواهیم برد. تا وقتی که اون آدم نماز نخون و بد حجاب ته دلمون حقوقی معادل مایی که به ظاهر نماز می خونیم نداره وضع جامعمون همین طور خواهد بود. (اطمینان دارم اگر حامیان آقای احمدی نژاد شب ها به هر علتی الله اکبر می گفتند، این امر به بازگشت به ارزش های انقلاب تعبیر می شد.)
    به نظرم این که اخلاق بر جامعه حاکم باشه و این که دروغ از جامعه رخت ببنده حالا از طرف هر کی می خواد باشه صد برابر ارزشمند تر از اینه که مردم نماز بخونن یا روزه بگیرن و یا با حجاب باشن. دین رو خلاصه کردن در عبادات و نذر و اللهم عجل لولیک الفرج همون بلای خانمان سوز جامعه دینداران هست. این ها رو دلم می خواست یه جایی بگم که این پست شما باعث شد این جا بگم. بازهم نکاتی دارم ولی دیگه حوصلم نمی آد. در آخر هم جسارت بنده رو ببخشید کمی تند رفتم!

    پاسخ
  • ۱۶ تیر ۱۳۸۸ در ۷:۲۶ ق٫ظ
    لینک ثابت

    دل اگر هست دل زینب کبری باشد.
    تو مشهدالرضا شب شهادت نائب الزیارتون هستم.
    یا علی مدد

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *