شما اگر حواست پرت شد، شما اگر از موقعیت خودت غافل شدى، دلیل این نمیشود که دشمنى هم که در مقابل توست، حواسش پرت شده باشد؛ او ممکن است حواسش جمع باشد، بزند. پس باید حواسها جمع باشد. اینکه ما
راز توکل
. . . شخص بداند مخلوق نه زیان می رساند و نه سود؛ نه عطا می کند و نه منع. هر گاه بنده ای چنین بود، برای احدی غیر از خدا کار نمی کند و جز از خداوند، از کسی
رو راستیت
چهار سال سکوت در حالی که اختیار و امکان تأثیرگذاری داشته اند تا قانون خلاف علاقه شان را تغییر دهند، اصلا برایم قابل درک نیست . . . تعجب می کنم که بعضی ها چقدر خزنده اند و فرصت طلب.
امروز؛ هفتم
خداوندا پناه می بریم به شما از افراط و تفریطی که گریبان مان را گرفته است و تیشه به ریشه مان می زند. خداوندا پناه می بریم به شما از شر مجریان محجبه اما بی حیای صدا و سیما که
آزمونی در پس آزمون ورودی
« اشغال؛ تصویر سیزدهمِ » روایتِ نزدیکِ روایتِ فتح را بارها و بارها و بارها و بارها در اردوی جنوب برای بچه ها خوانده ام. گاه با صدای گرفته از داد و بیدادهای اردو، همیشه با فریادی که بر غرش
کریسمس ۲۰۱۱
مدتی است یک قطعه ی تصویری از گروهکی هنری در اینترنت توزیع می شود که حرف و حدیث های زیادی در پی داشته است. از آن جا که دوست ندارم راجع به موضوعی که خودم ندیده ام و درباره اش
اخلاق وبلاگ نویسی
متن کامل حکم حضرت آیتالله خامنهای درباره غیبت در وبلاگ و رسانههای جدید
لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِه عِلمٌ
چند روز قبل تر از امروز، دوستی جوان از دوستان عزیزم، معرکه ای گرفته بود عظیم در مدرسه. ماجرای بحث هم صحت و سقم عملیاتی بود که « در چشم باد » روایت کرده بود در جمعه ی قبل. این
هی اخوی …
فقط وقتی یک خبر می شود « شایعه »، که قبل از شنیدنش عقل مان را گذاشته باشیم داخل یک فروند فرغون و برده باشیم سر کوچه خالی کرده باشیم. این روزها اگر از سر کوچه شهید عموزاده رد بشوید،
بانگ کوزه
این روزها که تب شایعه داغ داغ است و هر کس برای خودش یک پا نظریه پرداز است و همه علامه ی دهرند و از رطب و یابس مطلع، هر جا که بحثی می شود؛ در سکوت خودم یاد درسی