بالاخره بعد از چند ماه خاک بنایی خوردن و انتظار، دوباره نمازخانه ی مدرسه بازگشت به همان جایی که سال ها قبل در آن نماز می خواندیم. این چند سال، هر وقت به زیر زمین می رفتم و اتاق های
انتقال کتابخانه
یکی از خاطره انگیز ترین تصاویری که از دوران دبیرستان به یاد دارم، سختی های جابجایی کتابخانه ی مدرسه است و دقت و نظم آقا رودسری که امیدوارم هر جا هست سلامت و موفق باشد. آن سال کل کتاب های
زندگی پرورشی
به لطف خدا، از امسال مدرسه ی ما، مدرسه ی زندگی شده است و دانش آموزان در مدرسه زندگی واقعی را تجربه می کنند. یکی از محل هایی که از قبل هم مدرسه ی زندگی بوده است، پرورشی مدرسه است.
رهایی از بلای نهان مستمر
بالاخره زمان تنهایی کار کردن ما هم گذشت و این شمارنده ی بالای صفحه به صفر نزدیک می شود و ما هم به رستگاری از کار تیمی تنهایی ! ان شاءالله از این به بعد دستم باز تر خواهد بود
# من مربی هستم
مدرسه ی ما از قدیم تر ها معروف بود به تربیت و آموزش خوبی هم داشت. بعد از انتخابات ۷۶ کم کم آموزش شد اصل و قرار شد تربیت در متن کلاس درس – البته در حاشیه ی درس های
شیار ۱۴۳
فیلم زیبایی است این « شیار ۱۴۳ » اسم زیبایی هم دارد. شاید اگر هر اسم دیگری داشت، حقیر بود برای محتوای فیلم. اما نکته ای دارد این طور فیلم ها؛ این فیلم ها پیش نیاز دارد. اگر بخواهی ببینی
جلسه ارتباط با دبیران
کم کم دوران وعظ تربیتی در جلسات اولیای مدارس می گذرد و حیطه های دردسر ساز برای تربیت آن قدر زیاد و متغیر شده است که نمی توانیم جلسات را محدود به موضوعات سنتی کنیم. اولیای دانش آموزان کلافه اند
ولی! افتاد مشکل ها
چند وقتی است در حال دسته بندی اجمالی مشکلات سن و سال دبیرستان هستم و مرتب سازی راه حل های ممکن. اما امروز به طور اتفاقی با مسأله ای روبرو شدم که حساب و کتابم را به هم ریخت! امروز
عادت
خوکردن به روزمرگی و شلوغی کارها در زندگی های امروزی ما، دردسرهای فراوانی برای مان دارد؛ یکی از معضلاتی که به خاطر این شلوغی ها به سراغ مان آمده، عادت به اسراف هایی است که عادی و روزمره شده که
نفهمیدی چطور شد؟
شما بگو سوء تفاهم، من می گم کج فهمی و زودباوری … همه چیز از یک فکر بچگانه شروع میشه که تو نقش اساسی توش نداری. فکر خود برتر بینی و خودخواهی و بازی همیشگی تکاثر … گول خوردی پسر