خورشید با هزار زحمت، به زور، خودش را از میان دود غلیظ شهری و ابرهای درهم زمستانی، بالا میکشد و به زیباترین شکل و رنگ خودنمایی میکند، اما ما سفت به فرمان ماشین چسبیدهایم و شش دانگ حواسمان به این است که به ماشین عقبی توی اتوبان راه ندهیم.
این روزها به خورشید نگاه کردهای؟ چهقدر از طبیعت دور شدهایم!
شهر زدگی مزمن
سفسته قشنگی بود
اتفاقا ماجرا همینه. صبح ها اگه یه جای بلند بایستی، یک دایره ی قرمز و کم نور میاد بالا. بعد از حدود بیست دقیقه زرد میشه. البته اگه هوا ابری نباشه.
بعضی روزها هم سفید میشه مثل ماه.
گاهی به آسمان نگاه کن!
حاجی جون … غیر از چشم های مسلح کسی نمی تونه همین جوری به خوشید نگاه کنه !
گم شده ایم در این همهمه و معلوم هم نیست در این دویدن ها به دنبال چه می گردیم؟؟؟
chera nazare man sabt nemishe?
gom shode im dar in roozmarregi haye bi hadaf va ma’loom nist be dnbale che hastim???
به به سلام آقای احمدزاده عزیز
چه عجب سری به فقیر فقرا زدین.
در مورد نظری که گذاشته بودید باید بگم از نظر من چرا، همین که خونده بشن کافیه ولی این محمد به این رضایت نمیده. دیگه چی کار میشه کرد؟
بعد از مدتها (۱ ماه) اومدم اینجا دیدم قالب رو عوض کردید. قبلی قشنگ تر بود ولی تنوع هم بد نیست. به هر حال ببخشید که سر نمیزنیم ها! درسا ریختن سرمون!!
من هم چون فردا تعطیل شد و امتحان فیزیک پرید یه ذره وقت کردم بیام ببینم چه خبره.
مخلصم.
خداحافظ
سواری بر ماشین
خدمت آنانی که از ماشین خسته شدهاند،
سلام عرض میکنم!