برای همه، فرصت کار خیر فراهم میشود. یکی با نیت پاک و در حد توان، بیست و هفت هزار
تومان کمک میکند و دیگری که به کار نیک معروف است! وعدهی سر خرمن میدهد.
مطمئنم تا تجربه نکنی درک نخواهی کرد که چه روحیهای گرفتیم وقتی فهمیدیم کسی همین
مقدار کم را واریز کرده، کلاف نخی بود در آن لحظات پراضطراب. ارزش همان مقدار کم،
بیشتر از تمام ایرانچک های ایران بود.
انگار
آقا منتظر ایستاده بود تا شیعیانش امتحانشان را پس دهند. روز موعود که رسید، همهی
مشکلات میهمانانش، از محلهایی که کسی فکرش را هم نمیکرد، حل شد؛ ما شیعیان
ماندیم و یکی دیگر از نمرههای درخشان زندگیمان!
توفیق
😕
سر بلند از امتحان باشید/باشیم ان شاءالله
یعنی حل نشد آخرش؟
شک داشتم تو این وضعیت برم بشاگرد یا نه!
اما خداحافظ،ما که رفتیم…
قرار شد مطلب! تو که نیستی! ما هستیم. یعنی زود مطلب پیدا کن برا پادکست و پایه باش و بیا
سلام،
این “راهی به آسمان”هایت کلی می ارزه.
توفیق یارمان، یا علی
باشد که دری از تو به روی تو گشایند … دیوانه ی پرواز بود مرغ هوایی
من شرمنده ام … من خبر نداشتم !