اگر به آدم بزرگ ها
بگوييد: « دليل وجود داشتن شازده کوچولو اين است که او قشنگ بود، مي خنديد و به
دنبال گوسفندي مي گشت، و گوسفند خواستن خودش دليلي است بر اين که او وجود داشته»،
شانه بالا مي اندازند و فکر مي کنند که شما بچه ايد!

اما اگر به آدم بزرگ ها
بگوييد:« شازده کوچولو از سياره ي کوچک ب612 آمده بود.» بي درنگ قبول مي کنند و
ديگر چيزي از شما نمي پرسند.


نيکولاس از آرژانتين آمده بود؛ از شهر بوينس آيرس

نيکولاس از آرژانتين
آمده بود؛ از شهر بوينس آيرس.


نيکولاس از آرژانتين
سفرش را آغاز کرده و بعد از گذر از اروپا به ايران رسيده است. فکر مي کنم امروز
اصفهان را به قصد تهران ترک مي کند.

جواني خوش صحبت که
شيفته ي محبت ايراني ها است. اين را وقتي مي فهمم که به عالي قاپو و مسجد امام و
مسجد شيخ لطف الله اشاره مي کند و مي گويد:« ايران فقط اين ها را ندارد. مهر و محبت
مردم از اين ها باارزش تر است.»

وقتي حرف از اروپا مي
شود مي نالد از سردي اروپايي ها و گاه نامردي … اما وقتي حرف از شهرهاي ايران مي
شود، به دوربين هزار دلاري اش اشاره مي کند و مي گويد:« در بوينس آيرس نمي توانم
دوربينم را در خيابان به گردنم بياويزم اما اينجا امن است.»

بحث که به دلتنگي و دوري از خانواده مي رسد؛ از گرمي روابط خانوادگي در آرژانتين تعريف مي کند و شباهت آن با استحکام خانواده هاي ايراني.

اما نيکلاس نمي داند –
و ما هم به او نگفتيم – که اين مهر و محبت مثال زدني ايراني ها، کم کم رنگ مي بازد و
ديگر به ندرت خودروي مدل بالايي پيرزن عصا به دستي را به مقصد مي رساند يا جواني جايش
را در اتوبوس به پيرمردي کهنسال مي دهد …

نيکولاس از آرژانتين
آمده بود؛ از شهر بوينس آيرس.

همين کافي است تا ما آدم بزرگ ها فکر کنيم او را شناخته ايم!

نیکولاس

28 thoughts on “نیکولاس

  • ۶ خرداد ۱۳۸۵ at ۸:۳۵ ق.ظ
    Permalink

    با سلام…اين ام تي رو خودتون نصب کرديد؟..در ضمن من اول شدم ها!!!

    Reply
  • ۶ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۰:۰۰ ق.ظ
    Permalink

    ba salam va khaste nabashid
    aghaye ahmadzade adrese sitetoono be ma nadade boodid
    aghaye niccolas be che zabooni sohbat mikardand?

    Reply
  • ۷ خرداد ۱۳۸۵ at ۴:۲۴ ق.ظ
    Permalink

    سلام ****براي نصب ام تي احتمالا بعد يوم الله 18 تير مزاحمتون ميشم..يا علي

    Reply
  • ۷ خرداد ۱۳۸۵ at ۸:۵۳ ق.ظ
    Permalink

    اين آقا چقدر شبيه همسفر سرخس ما است!!!!

    Reply
  • ۷ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۲:۴۰ ب.ظ
    Permalink

    سلام…
    راست ميگين.اينجا هم داره غربي و ماشيني ميشه.ضمنا sorry

    Reply
  • ۸ خرداد ۱۳۸۵ at ۴:۰۴ ق.ظ
    Permalink

    مطلبتون رو خوندم جالب بود
    در ضمن اونم که گفتين ميشه ترفند سوم
    موفق باشين

    Reply
  • ۸ خرداد ۱۳۸۵ at ۶:۵۶ ق.ظ
    Permalink

    سلام…ميل باکست رو يه نگاهي بنداز….از الان به بعد تمامي مکاتباتمان در مورد ان سايت محرمانه س…. فقط من ميدونم شما و خدا ياعلي

    Reply
  • ۸ خرداد ۱۳۸۵ at ۸:۲۱ ق.ظ
    Permalink

    سلام…نمي دانم چرا ميلم برگشت خورده اگر در ياهو آي دارين لطف کنين….

    Reply
  • ۸ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۱:۱۴ ق.ظ
    Permalink

    تفکر در باب خوشبختي ، عشق ، آزادي ، عدالت ، خوبي و بدي ، تفکر درباره ي پرسش هايي است که بنياد هستي ما را دگرگون مي کند = ادگار مورن

    Reply
  • ۹ خرداد ۱۳۸۵ at ۶:۲۵ ق.ظ
    Permalink

    avali aghaye azmandian bood mesl e ayne chehrashoon jelooye cheshmame…nafar e badi ham aghaye hamed e shahryari e khodemoon bood ke mage mishe faramooshesh kard…oon shakhs ba lebas e abi ham hatman nicholas bood az ketabcheye naghsheyi ke dasteshe maloome:d…bad aghaye kialashaki va kenareshoon aghaye ahmadzadeye aziz e khodemoon va belakhare aghaye moghimi
    manam akhlaghiat e shazde koochooloo ro daram ba in fargh ke hich vaght adam bozorgaye khoob ro faramoosh nemikona
    in khodesh ye nemate

    Reply
  • ۹ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۱:۴۱ ق.ظ
    Permalink

    سلام
    خيلي زيبا بود
    کاش دروغ بود و ما خودمون مي مونديم….
    موفق باشي
    تا بعد

    Reply
  • ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ at ۱:۳۶ ق.ظ
    Permalink

    pas har rooz do’a mikonam ke ye ettefaghi biofte oon rooz ro aid elam konan:D
    dar zemn aghaye ahmadzade ma MOHTAJIM be do’a

    Reply
  • ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ at ۵:۵۹ ق.ظ
    Permalink

    سلام عليکم، کاش ما رو هم ميبردند اصفهان خارجکيها رو ببينيم. يا علي

    Reply
  • ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۰:۲۶ ق.ظ
    Permalink

    ميل به سلامتي ارسال شد

    Reply
  • ۱۰ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۱:۵۶ ق.ظ
    Permalink

    حالا اين آقاي نيكلاس رو چه جوري تورش زدين؟

    Reply
  • ۱۱ خرداد ۱۳۸۵ at ۳:۳۷ ق.ظ
    Permalink

    توي اين عکس که بيشتر به نظر مي رسه شماها رفتيد بوينس آيرس !!!!

    Reply
  • ۱۱ خرداد ۱۳۸۵ at ۸:۳۴ ق.ظ
    Permalink

    سلام اخوي.
    اولا اصغر خودتي! من علي اصغرم.
    ثانيا مورد قبل رو جدي نگير!!!!
    ثالثا ديگه تكرار نشه!!!!!!!
    رابعا از اينجا به بعد شماره نمي زنم تا حرفم را راحت بزنم.
    ببينم برنامه اوت لوك براي دريافت ايميل ها چقدر مطمئنه؟ اگه ما بخواهيم براي ادارمون استفاده كنيم، بايد مطمئن بشيم كه هيچ ايميلي رو از دست نمي ديم، يا ارسالي ها همه ارسال مي شن. مي دوني اگه يه نفر ايميلش گم بشه، زحمت چند نفر هدر مي ره؟ مي خوام ببينم اين واسطه احتمال گم شدن ايميل ها رو بيشتر نمي كنه؟
    از همه اينها مهمتر تهران رو نگاه نكن، بقيه شهرها (مخصوصا شهر ما) هنوز كلي صفا و صميميت توش هست. يكي از بارزترين نمونه هاش هم خود من (عكس يه آدمك كه عينك دودي زده و بادي به غبغب انداخته و دارد خودش ر تحويل مي گيرد و…)
    يا حق

    Reply
  • ۱۱ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۲:۰۵ ب.ظ
    Permalink

    …شما هم نميدانيد و نيکولاس هم به شما نگفت…

    Reply
  • ۱۱ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۲:۰۸ ب.ظ
    Permalink

    آدم هاي واقعي مثل نيکولاس رو با شازده کوچولو مقايسه نکنين! شازده کوچولو يه داستانه، براي سرگرم کردنِ من و شما و دلخوش کردن کسايي که هنوز توي بچگي موندن!

    راستي خوب شد به نيکلاس نگفتيد که شبيه شازده کوچولو مي مونه! چونکه شايد دنبال يه روباه مي گشت و ….

    Reply
  • ۱۲ خرداد ۱۳۸۵ at ۲:۴۰ ق.ظ
    Permalink

    .:. .:. .:. تولد يک سالگي وبلاگ « کماندوهاي هتل سعدي » .:. .:. .:.
    @ @ @ حتما حتما تشريف بياريد خوش حال مي شيم. باي باي @ @ @

    Reply
  • ۱۶ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۲:۲۱ ب.ظ
    Permalink

    اي بابا اين عکسم که همه آشنان آن آقاي ابراهيمي
    وايييييييييييي!

    Reply
  • ۱۶ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۲:۲۳ ب.ظ
    Permalink

    راستي شما ميايد مفيد 3؟
    امروز هرچقدر در زدن بچه ها در رو باز نکرديد!
    تو اتاق آقاي سلامت و اقاي فاضلي!
    خداييش اخراجم؟
    تورو خدا آقاي سلامت کلا با من مشکل داره ….

    Reply
  • ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۰:۲۴ ق.ظ
    Permalink

    با سلام خدمت معلم عزيزم
    خدا رو شكر كه باز هم بعد 2-3 سال با شما ارتباط مداوم داريم (نه كه قبلا نداشت…يم)
    اميدوارم باز هم بتونم از شما استفاده ي مفيد ببرم..(همونجر كه قبلا هم خيلي بردم)
    راستي از وبلاگ ققنوس خيلي ممنون…
    در آخر هم : اين داوود احمدي هم خيلي جدي گرفته … اينقدر اذيتش نكنيد…
    ((…))
    خداحافظ

    Reply
  • ۲۴ خرداد ۱۳۸۵ at ۱:۳۸ ق.ظ
    Permalink

    سلام باورتون نمي شه که ديشب خواب شما و آقاي بابايي را ديدم و دقيقاً يادم نيست چي بود ولي يادمه شما در آن خواب بوديد و من براي يک کاري سعي مي کردم يادم نيست چي بود ولي هر چي بوده بد نبوده. وبلاگ رو هم اپ ديت کردم

    Reply
  • ۲۵ خرداد ۱۳۸۵ at ۱۰:۰۱ ق.ظ
    Permalink

    بره ميتونه گزينه ي قشنگتري به جاي گوسفند باشه لطيف ترم هست.

    Reply

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *