دشمن را می شناسم و می دانم به دوست خوابزده، نباید به چشم دشمن بنگریم؛ اما این روزها کلافه ام از اینکه رهبر و مردم، به جای مبارزه با دشمن، باید مسوولان را بچسبند که به خودمان گل نزنند! کلافه
امان از دوست غافل
البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هیچ اشکالى هم ندارد – دو نفر مسئولند، رفیقند، اختلاف نظر هم دارند؛ همیشه هم بوده است – اما اختلاف نظر نباید به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به
امان از کودکی بزرگان
شما اگر حواست پرت شد، شما اگر از موقعیت خودت غافل شدى، دلیل این نمیشود که دشمنى هم که در مقابل توست، حواسش پرت شده باشد؛ او ممکن است حواسش جمع باشد، بزند. پس باید حواسها جمع باشد. اینکه ما
ارتقای خدمات مجازی
سالی که گذشت، سال خوبی برای بخش فنی رازدل نبود. از همان نوروز، انتقال هاست رازدل به داخل کشور با مشکل مواجه شد. بعد هم شرکت وب رمز که از آن خدمات می گرفتیم، سرورهایش را ارتقا داد و باعث
بلاتکلیفی
مدتی است کارم در مدرسه از هدفم فاصله گرفته است. این چند سال، پیشرفت خوبی داشته ام. اما هر روز از کار مدرسه دور شده ام و پشتیبان مدرسه شده ام تا عضو مدرسه. تغییرات مدیریتی مدرسه هم کم و
یک نفس
تا کی گریزی از اجل در ارغوان و ارغنون نک کش کشانت می برند انا الیه راجعون تا کی زنی بر خانهها تو قفل با دندانهها تا چند چینی دانهها دام اجل کردت زبون شد اسب و زین نقره گین
تا غدیر
فکر می کنم گاهنامه شدن اینجا، دقیقا از وقتی شروع شد که معاون فناوری اطلاعات مدرسه شدم و راز دل را هم توسعه دادیم. همان داستان قدیمی کوزه گر و کوزه شکسته. این روزها خیلی احساس نیاز می کنم به
راز توکل
. . . شخص بداند مخلوق نه زیان می رساند و نه سود؛ نه عطا می کند و نه منع. هر گاه بنده ای چنین بود، برای احدی غیر از خدا کار نمی کند و جز از خداوند، از کسی
راز نهفته
چند وقتی است هر قدر هم خوشبینانه نگاه کنم، باز هم به این نتیجه می رسم که حرفم را کسی نمی فهمد. انگار به وادی غریبی وارد شده ام که اطرافیانم بیرونش می ایستند و همراهم نمی آیند. قدیم تر
تسخیر هنرمندانه
چندی قبل، به موازات حرکت دیرهنگام اما پخته ی مجلس شورای اسلامی، کاهش روابط با انگلیس وارد فاز اجرایی شد. با فاصله ی کمی تجمع دانشجویان به صورت خودجوش شکل گرفت و با چاشنی احساسات به تسخیر موقت این لانه