درست یک ماه پیش بود که یک ربع تا رفتن فاصله داشتیم
. . . بعد از این واقعه خیلی از آخرین‌ها را به وضوح درک می‌کنم. آخرین ماه مبارک،
آخرین نماز، آخرین دیدار، آخرین محرم . . . وقتی در مجلس ذکر امام حسین دعا می‌کنند
« آرزوی کربلا به دلت نمونه » طعم آرزو به دل ماندن را زیر زبان دارم.


لمس مرگ باعث شد خیلی چیزها برایم بی اهمیت شود و
خیلی دیگر مهم. به خیلی مسایل عادی، به دیده‌ای نقاد می نگرم و به بعضی که قبلا
برایم مهم بود دیگر اهمیت نمی‌دهم.


نحوه‌ی ذکر مصیبت اهل‌بیت همیشه ذهنم را مشغول
کرده‌بود و حالا بیشتر برایم حیاتی است. شاید یک ماه پیش حاضر می‌شدم در هر هیئتی
حاضر شوم؛ اما امروز دقت می کنم که آب در آسیاب دشمن نریزم و قبل از حضور در مجالس
عزاداری از کیفیت مداح و سخنران‌ش جویا شوم. الحمدلله کمیت مجالس ذکر و عزا، کم
نیست.


این سال‌ها، رشد قارچ‌گونه به سرعت در جامعه رونق
گرفته و همه‌چیز را دگرگون ساخته‌است.


در هرکاری وارد شوید و به هر جمعی سربزنید لفظ «
مسافرت جهادی » به گوشتان خواهد‌خورد. لفظی که سال‌ها طول کشید تا در دبیرستان [. .
.] شکل بگیرد و فرهنگ خاص و آداب و رسومی پیداکند. اکنون رشد قارچی و تولید انبوه
باعث شده در دانشگاه هنر هم – با روحیات خاص هردو جنسیت دانشجویان‌ش- مسافرت جهادی
شکل بگیرد و کسی نمی‌داند این کنار رفتن آداب و رسوم و اکتفا به نام « جهادی » برای
انجام دادن کار خیر، برای آقای مسافرت جهادی خوب است یا خوب نیست! البته در مورد
جهادی۱۳۷ جسارت نمی‌کنیم!


همین رشد قارچی و بدون آداب در رفاه هم دیده می شود.
سال‌هاست که وضع مردم بهتر شده و کمتر کسی پیدا می‌کنیم که تلفن همراه نداشته باشد.
همین رشد قارچی و بدون زیرساخت‌های فرهنگی باعث شده « موبایل » بشود بلای جان
محیط‌های عمومی. قدیم اگر دری برای خانه می‌ساختند برای زیر و بم بودن صدای زنگش هم
فکر می‌کردند و آدابش را رعایت. اما امروز مجبوریم به عزیزانی که در اماکن عمومی
حاضرند التماس کنیم و درخواست که « لطفاً هنگام ورود تلفن همراه خود را خاموش
کنید.» حالا این محل عمومی می تواند مسجد باشد یا حسینیه یا سالن کنفرانس یا حتی
کلاس درس!


بدبختانه مداحی اهل‌بیت هم دچار این رشد قارچی
شده‌است. ظاهراً قدیم‌تر اگر کسی قرار بود مداحی اهل‌بیت کند، باید تلمذ استاد
می‌کرد و قدم به قدم به اخلاق و منش مداحی می‌رسید. امروز اما کافی‌است چند نوار از
راسته‌ی مداحی‌فروشان سرای مهستان تهیه کنی و چند بیت شعرش را یادداشت کنی و کمی هم
سکسکه تمرین کنی و آشنایی هم در هیئت داشته باشی تا مراحل ترقی را یک شبه طی کنی.
برای کسی هم مهم نیست چند کلاس سواد داری و چقدر از ائمه و مصائب‌شان می‌دانی. اگر
چند نکته‌ی اخلاقی و تعبیر خواب و خاطره از جنگ تحمیلی هم در میان روضه بگویی که می
شوی « حاج فلان فلانی » و کسی هم نمی‌پرسد سن و علم شما به خاطره گفتن از سال‌های
قبل از ولادت‌تان می‌رسد یا نه!
کسی نمی‌پرسد فلان نقلی که از مقتل کردی در کدام مقتل معتبر منقوش است؟
کسی نمی‌پرسد یک ساعتی که مردم از محضر شما فیض‌بردند، چند نکته و خصوصیت از خصایص
اخلاقی و سیاسی و اجتماعی و منش بردبارانه‌ی ائمه به گوش‌شان رسید؟
کسی نمی‌پرسد که دانستن وضعیت چشم و ابرو و بازوی شهدای کربلا چه تأثیر شگرفی در
روشن شدن تکلیف جوانان ما در برخورد با مسایل دارد؟
کسی نمی‌پرسد بیان عشق و عاشقی و شیفتگی ما به قد رشید و موی بلند چند درصد مهم‌تر
از الگوبرداری از روحیات ائمه ‌است؟
کسی نمی‌پرسد بعد از جذب ماهرانه‌ی جوانان به دستگاه امام حسین، چه برنامه‌ای برای
پربارشدن و به هدر نرفتن وقت این هزاران نفر مجذوب داریم؟
کسی نمی‌پرسد واعظ فلان مجلس کیست و در پایان مجلس قرار‌است چه مطلبی به علم‌مان از
ائمه افزوده شود؟
و کسی نمی‌پرسد چرا سال‌های قبل از این‌که مداحی اهل‌بیت بازیچه‌ی مداحان و شعرای
قارچی و تولید انبوه شده شود، همین جوانان مو بلند و خوش‌تیپ ظهر عاشورا در هیئت
بودند و حالا هم هستند و فقط ترکیب جمعیتی حضورشان در نقاط مختلف شهر تغییر
کرده‌است.


مجلس امام حسین همه‌ی عالمیان را جذب می‌کند. ما که
هستیم که بخواهیم این جماعت مجذوب بالفطره را جذب کنیم یا نکنیم. اما خدا کند به
بهانه‌‌های واهی، عده‌ای را از ائمه و حقایق دین دور نکنیم.


خداوندا !
همه انسانهای دردمند یا احیاناً بی درد را که به هر دلیل پا در راه ستایش کربلاییان
گذاشته اند و بیشتر از سر جهل و نادانی،
به سالار شهیدان و حضرت زینب و امام سجاد و دیگر یاران مردانگی،
زیر نام مستعار «عرض ادب»، کم و بیش، «بی ادبی» کرده اند،
واقعاً ببخش و بیامرز!

ذکر مصیبتِ هیئت

15 نظر در مورد “ذکر مصیبتِ هیئت

  • ۱۳ بهمن ۱۳۸۵ در ۱:۰۷ ق٫ظ
    لینک ثابت

    سعید حدادیان به من گفت : “من برای آینده مداحی نگرانم. نسل آینده دچار خلأ میشه. الان من نمی تونم جرأت بکنم کسی رو به جای خودم به یک مجلسی بفرستم. “…
    آقا اون میل رو به سعید نمی زنی؟

    پاسخ
  • ۱۳ بهمن ۱۳۸۵ در ۱:۳۵ ق٫ظ
    لینک ثابت

    الان بیشتر باید به فکر خالی بندی های مداح ها بود نه …

    پاسخ
  • ۱۴ بهمن ۱۳۸۵ در ۱۱:۲۸ ق٫ظ
    لینک ثابت

    آقا دلها را هر سال محرم صید میکنه و جذب میکنه تو مجالس
    حالا باید هنر وعاظ ما چقدر است؟میتونند این موهبت را پاس بدارن یا خیر؟
    در ارتباط با مداحی ماها خودمون هم مقصریم
    وقتی مجلسی شرکت میکنیم که سنتور تو محراب گذاشتن اگر همگی ترک کنن مجلس را این فرهنگ غربی تو همینجا خفه میشه

    پاسخ
  • ۱۴ بهمن ۱۳۸۵ در ۱۲:۲۸ ب٫ظ
    لینک ثابت

    میگم حالا بهت. (عطف به ول) نباید بترسی از تابلوهای توی خیابون.

    پاسخ
  • ۱۶ بهمن ۱۳۸۵ در ۴:۳۰ ق٫ظ
    لینک ثابت

    سلام
    آقای محمدامین
    وبلاگ من به روز شده و مطلب جالبی گذاشته ام درآن خوشحال می شوم که به وبلاگ من هم سر بزنید .
    باتشکر
    امین
    یاعلی مدد

    پاسخ
  • ۱۸ بهمن ۱۳۸۵ در ۴:۴۹ ق٫ظ
    لینک ثابت

    سلام علیکم
    سایت آرماگدون با مطلبی تحت عنوان *آغاز تخریب دروازه غربی مسجد الاقصی* به روز شد.منتظر حضور سبز شما در سایت و نظرات سازنده تان هستم.
    لطفا نظر خود را درباره این مطلب و همچنین کارهایی که ما می توانیم انجام دهیم در بخش نظرات سایت ثبت نمایید.
    والسلام علی بقیه الله القائم المنتظر
    مدیریت سایت«آرماگدونArmageddon»
    موسسه فرهنگی آرماگدون
    لینک خبر :
    http://www.armageddon.ir/modules.php?name=News&file=article&sid=34

    پاسخ
  • ۱۸ بهمن ۱۳۸۵ در ۷:۴۶ ق٫ظ
    لینک ثابت

    سلام
    کاملا باهاتون موافقم و
    منتظر حظورتون می مونم
    یا علی

    پاسخ
  • ۵ اسفند ۱۳۸۵ در ۱۲:۴۸ ب٫ظ
    لینک ثابت

    سلام. من دیر رسیدم. اما احسنت! کیف کردم. هرچند که انها که نمیدانند نمیخوانند… اویل امین ایول

    پاسخ
  • ۲۲ دی ۱۳۸۶ در ۶:۲۹ ق٫ظ
    لینک ثابت

    عزاداری صواب

    از میان سخنان رهبر … با وجود مخالفت‌های فراوان، این واقعه در طول زمان زنده مانده است و عاشورا در واقع گنجینه‌ای پرقیمت است که همه افراد ب

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *