-
بهترین هدیه ای که می تونستم از مادر شهید حلاجیان بگیرم همان جمله بود. «علی آقا هم منتظرتون بود.»
-
عکس شهید که جلوی در بود کل زاویه دیدم رو پر کرده بود.
-
امروز که رفتم خونه شهید حلاجیان، علی آقا منتظرم بود. اشک شادی من بهترین پذیرایی بود برای این مهمانی کوتاه.
-
هفته ی شهدا بهترین هفته از هر سال خواهد بود.
-
حالا من منتظر علی آقا می مونم. تو تمام مراسم ها و نمایشگاه شهدا. منتظر علی آقا و همه ی رفقای با معرفتش که سالی یک بار توی کلاس معرفت شون شرکت می کنم تا برای یک هفته هم شده یادم بیاد باید چی باشم.
در مشک تشنه جرعه ی آبی هنوز هست |
اما به خیمه ها برسد با کدام دست؟ |
کلاس معرفت
حتما مزاحم می شوم.
سلام استفاده کردیم یکسالی هست که کم سعادتیم امشب هم سری زدیم به وبلاگ شما دیدیم کرکره رو پایین کشیدین و واکذاری سرقفلی . یاعلی بگوییم و از نو آعاز کنیم . اگرچه حودم بیش از همه حس پیری و کهولت میکنم . پس از یکسال به روز شدیم سری بزنید و التماس دعا
سلام. برنامه دقیق هفته شهدا را لطف می کنید؟ شاید توفیق باشد بیاییم… یا حق
رفتند و ما هم می رویم…
بسم رب الشهدا . سلام داداش . خسته نباشید .
سلام
خوشحالم از اینکه شاهد مراسم هفته شهدای مدرسه ی مفید بودم.
همین امروز وقتی که اون آقا دکتره که روی سن هم اومد ، حرف زد، مو روی تنم سیخ شد.اون مرگ رو دیده بود، از زاویه ی یک مرده!
بهزاد عبداللهی – دانش آموز دبیرستان شهید آقایی
خوش به حالم.حتما بهم سر بزنید.یا حیدر
حالا که منتظر علی آقا می مانید خیلی منتظرتان نمی گذارم. فردا شب میام ایشالا.