معلم بودن
خیلی وقتها چشمت را به روی خیلی وقایع میبندد.
وقتی به
عنوان معلم میروی سر کلاس و گوش مردم را به کار میگیری، شاید یادت برود که
مسؤولیت سنگینی در قبال وقت و عمر دانشآموزان بر دوشت افتاده؛ شاید یادت برود که
اگر بعد از کلاس با قبل از آن تفاوت نکردهباشند، عمرشان را تلف کردهای.
وقتی به
عنوان معلم به مدرسه میروی و در جمع دانشآموزان قرار میگیری، شاید یادت برود
صحبتهایت میتواند آبروی کسی را در جمع رفقایش بریزد و امان از آبروی رفته . . .
وقتی به
عنوان معلم در دفتر دبیران مینشینی و راجع به اوضاع و احوال بچهها با حرارت و
جدیت قضاوت میکنی، شاید یادت برود که الغیبَتُ اَشَدُ مِن کارهای بد بد !
. . . و
شاید یادت برود که هر کس ممکن است گاهی اشتباه کند و اگر قرار بود کسی با یک اشتباه
از آدمیزاد بودن خلع شود، خودمان اولین این افراد هستیم.
معلم بودن
و مسلمان بودن از هم دور نیست؛ فقط حواس جمع میخواهد و خواب سبک و صبر و بخشش.
خدایا . .
. بزرگی و خطاپوش
سلام.
کار سخت مردش رو میخواد. خدا خیرتون بده.
یاعلی
با سلام
انشاءالله که شما از سر تغصیر ما دانش آموز هاگذشته باشید …
“پرتابل”الماس دعا…
پس معلم بودن هم سخت است،
خوب است، فکر می کردم فقط معلم نبودن سخت است…
ای کاش همه معلم ها میفهمیدند که نباید با آبروی بچه ها بازی کرد .
ای کاش میفهمیدند که نباید دو-سه هفته پشت سر هم یک دانش آموز را جلوی همه کادر مدرسه ضایع کنند
…. بر این معلم ها!
تلنگر خوبی بود
سومین همایش دانش آموختگان دبیرستان های مفید تهران
عید سعید غدیر
۲۷ آذرماه – از ساعت ۹ تا ۱۲ – به صرف ناهار!
مکان: دبیرستان مفید ۱
http://alishahrestani.googlepages.com/0-2.JPG