روزی، روزگاری بود حوالی همین روزگاری که در آن عمر
میگذرانیم؛ گرم و دلنشین بود و پر رنگ و رنگارنگ.
آن روزها که فکر نمیکنم زیاد از بهیاد آوردنش
خوشحال شویم، روزهایی که معنای « مگا پیکسل » را – مثل همین امروز – نمی
دانستیم؛ نه تلفن همراه داشتیم، نه دوربینهای عجیب و غریب.
آن روزها اگر برای کسی دلتنگ میشدیم، می نشستیم و
نامهای با خط خودمان می نوشتیم؛ نامههایی که اگر نویسندهاش موقع نوشتن غمگین
بود، از چروک گوشهای از نامه، میشد اشک غمش را فهمید. نامهای که اگر نویسندهاش
عجول یا عصبانی بود، از روی خط آشفتهاش میشد فهمید. نامهای که اگر نویسندهاش
عاشق هم بود، از روی منحنیهای لطیف کلماتش، عشقش رسوا میشد. نامهای که به دل
مینشست.
آن روزها اگر سفری در پیش بود، دوربینی فراهم
میکردیم تا با ۲۴ یا ۳۶ فریم عکس، سفرمان را ماندگار کنیم. آن روزها عکس گرفتن و
مستندسازی، حاشیهی سفر بود. عکس گرفتن آنقدر مهم نبود که کسی را از دیدن اطراف
محروم کند. همان عکسها را هم، چنان با دقت و آرامش میگرفتیم که لذت
عکاسی را بچشیم.
آن روزها در سفر، همهجا را میدیدی، شهر جدیدی
میشناختی، در کنارش هم چند عکس خلق میشد تا اگر بعدها فراموشی به سراغت میآمد،
عکسها کمکی باشد برای به خاطر آوردن. اما امروز، اینقدر سرگرم عکس گرفتن
شدهایم که چیزی از وقایع اطراف نمیفهمیم، وقتی همه چیز تمام شد، سعی می کنیم با
دیدن عکسها، واقعه را بازسازی کنیم. غافل از اینکه زاویه دید دوربین در همان یک
لحظهای که ثبت میکند، خیلی محدودتر از چشم خودمان بوده است. این روزها، عکس
خوب را هم فراموش کردهایم و به همین عکسهای بی کیفیت و محوی که با تلفن همراه
گرانقیمت مان میگیریم، دل خوش کرده ایم؛ دیگر سلیقهمان به همین تصاویر گنگ و
بیمصرف رضایت دادهاست.
امروز، در این روزگاری که در آن عمر میگذرانیم، از
تمام فناوریهای روز دنیا، با کمترین هزینه و دردسر استفاده میکنیم، اما فراموش
کردهایم خوبیهای امکانات محدود گذشته را همراه خود، به این روزگار کمرنگ پر زرق
و برق بیاوریم. حالا مجبوریم در حسرت آن نامه های خاموش پرحرف آن روزگار، کلمات
نامه برقیمان را با شکلکهای یاهو وصله بزنیم، شاید بتواند کمی از احساس را منتقل کند!
جای تأمل دارد…
آره گذشت اون روزها که فقط دنبال دیدن اطراف بودیم، نه کادرهای زیبا برای گرفتن عکس…
ولی این سرنوشت ماست، زندگی در دنیایی که ذهن آدم، انتهای زنجیره ی اهمیت است ….
بر و بچ قدیمی رو کی ببینیم؟
باریکلا. دیروز تو مدرسه با رفقا سر همین موضوع بحث میکردیم.
به این نتیجه رسیدم که میتونیم خودمون در خودمون تحول ایجاد کنیم. اگه واقعا پایه اش باشیم. به راحتی میشود//
سلام.
پرانتز: همیشه با این «راهی به آسمان»ت حال می کنم.
همیشه همین بوده رفیق، حتماً قبلی ها هم می گن اون موقع که ما با قاطر میرفتیم چه حالی داشت.
خیلی هم قالب مهم نیست.
یا علی
آن روز ها که من کودکی بودم:
قهر میکردیم به شوق آشتی
عشق هایم اشتیاقی ساده بود
ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود
(قیصر امین پور)
salam.khob man oon rozegari ke miigid ro ziad yadam nist.pas ghezavat nemikonam.shoma ham ta bestoone khooi dashte bashid.mamdali ham konkoor dare barash doa konid.ghabool daram ye zare ham bi marefate
بسم رب الشهدا
سلام داداش دلم برایت تنگ شده محمد جان
و صدای پای او می آید ، آنکه در همه لحظا تش باب آمرزش گشوده است . آنکه در شبهایش ملکی دارد که ما را می خواند
برام دعا کن در این ماه خدا .