صد و يك

تنها تعريف ما از عيد نوروز شده
مسافرت جهادي. ديگه با نوروز تهران غريبه ايم. اميدوارم به اين زودي ها مجبور نشم
تو غربت بمونم.

صد و يك

داريم  مي ريم بهشت زهرا
براي ديد و بازديد. داريم مي ريم پيش آشناهامون. اميدوارم شفاعت مون كنن. كاش مي شد
يه سر هم بهشت فاطمه اردبيل بريم.

صد و يك

چقدر ديشب سر و صدا بود. بعد از
اين همه سال كه چهارشنبه آخر سال تهران نبودم يادم رفته بود كه بايد منتظر اين همه
صدا باشم. البته اون سال ها جنگ خياباني نبود. اميدوارم قبل از وقوع حادثه براش
فكري كنيم.

صد و يك

امشب عازم سرخس هستيم. براي
مسافرت جهادي. خورموج و كاكي و ريگان و باغان و زابل و بم و دلوار كه قسمت شد با
اين وضعيت داغونم، بتونم كاري براي مسافرت انجام بدم. اميدوارم امسال هم كم نيارم و
بودنم مفيدتر از نبودنم باشه.

صد و يك

اين صد و يكمين نوشته ي « راز
نهفته » بود. تا يازدهم فروردين از زندگي بدون اينترنت و تلويزيون لذت مي برم.
اميدوارم بعد از مسافرت جهادي آدم تر از حالا باشم.

و اما صد و یک

14 thoughts on “و اما صد و یک

  • ۲۳ اسفند ۱۳۸۴ at ۱۱:۳۳ ق.ظ
    Permalink

    شما هم مي روي ؟ خوشا به حالتان … ميدانم سفرتان اين قدر جذابه كه مايل نباشي از هر وسيله اينترنتي و تمدني استفاده كنيد … ميدان مكه چقدر لحظه هايتان به خدا نزديك تر است … در ان لحظه ها مرا نيز دعا كنيد … پايدار باشيد . پونه

    Reply
  • ۲۴ اسفند ۱۳۸۴ at ۱۲:۴۷ ب.ظ
    Permalink

    اگه مي خواي تو غربت نموني ، بايد هميشه مجرد بموني اخوي …

    Reply
  • ۲۷ اسفند ۱۳۸۴ at ۴:۳۹ ق.ظ
    Permalink

    سلام…. يعني خدانگهدار
    سلام…. يعني سلامت برگردي
    خداحافظ…. يعني سلام

    Reply
  • ۲۹ اسفند ۱۳۸۴ at ۱۰:۳۳ ق.ظ
    Permalink

    من يکي از شاگردان آقاي سعيد بابايي هستم که تازه وبلايگ باز کرده ام اگر وقت مي کنيد يک سر به وبلايگ من که مطالب کوتاه وشايد خواندني دارد يک سري بزنيد حالا اگر مايل بوديد با يک کامنت بگوييد کدام نوشته بهتر است

    Reply
  • ۶ فروردین ۱۳۸۵ at ۵:۲۳ ق.ظ
    Permalink

    سلام، جهاديمان را رفتيم، ارضا شديم، حالا مي توانيم هرکاري را با راحتي وجدان بکنيم، شايد فکر مي کنيم ما به گردن خدا حق داريم… گوارايتان باد!

    Reply
  • ۶ فروردین ۱۳۸۵ at ۱۱:۱۴ ق.ظ
    Permalink

    سلام حال شما خوبه من جديدا يک وب ادبي-سياسي درست کردم مي خواستم بدونم اگه شما موافقي من لينک شما و شما لينک من رو بزاريم تو وب ها اگر موافق بودين تو وب من تو نظر ها اسم وب تون رو بنويسيد وب من http://www.sine-die.blogfa.com

    Reply
  • ۹ فروردین ۱۳۸۵ at ۱:۱۵ ق.ظ
    Permalink

    سلام . سال نو مبارک . اتفاقا قراره ما هم بعد از کنکور ( هم براي تخليه روحي و هم براي ساختن مدرسه ) بريم به يکي از روستاهاي چهارمحال و بختياري پارسال هم رفتيم خيلي خوب بود . اگر کنکور رو هم خوب بدهم که خيلي عالي تر ميشه .
    دعا کن

    Reply
  • ۱۰ فروردین ۱۳۸۵ at ۹:۲۲ ق.ظ
    Permalink

    سال نو مبارک. انشاءالله مسافرت هم خوش مي گذرد. نوشته هاي خوبي داريد.

    Reply
  • ۱۱ فروردین ۱۳۸۵ at ۶:۵۴ ق.ظ
    Permalink

    سلام آقا امين منظور شما از اين که عکس گذاشتن در وبلايگ را از آقاي بابايي بپرس يعني چه مگر بلد نيستم !!؟؟؟!!؟؟!!!!
    و منظور از اين که کساني که مي آيند احساس نکنند که سرکارشان گذاشتي يعني چه!!!؟؟؟!!؟؟؟؟؟؟؟؟!!!؟؟؟!!………..

    Reply
  • ۱۱ فروردین ۱۳۸۵ at ۱۲:۴۹ ب.ظ
    Permalink

    سلام. راستش من بعد از چند وقت اينترنت اومدم. خواستم اينجا هم بيام. مطلبتون قشنگ بود. ولي شايد من امسال يه کم بيشتر بتونم اينو درک کنم. يا علي.

    Reply
  • ۱۲ فروردین ۱۳۸۵ at ۱۲:۳۱ ب.ظ
    Permalink

    سلام رسيدن به خير !! چه چيزي مي خواهي بدوني ؟

    Reply
  • ۱۳ فروردین ۱۳۸۵ at ۱:۱۴ ق.ظ
    Permalink

    باز هم سلام خوشحال مي شوم نظرت رو درباره چيزي که نوشتم بدونم .

    Reply
  • ۱۳ فروردین ۱۳۸۵ at ۱۲:۱۶ ب.ظ
    Permalink

    املا خيلي خوشم اومد تا حالا(3 سال ) هيچ کس نفهميده بود ابن جمله مال کيه من قصد تقيه و اين جور کارها نداشتم !! من فقط نمي خواستم حساسيت درست بشه به قول مولا ببين چي ميگه کاري نداشته باش کي ميگه . بعله من هم در مورد مذاکره صحبت از موضع قدرت را مد نظر دارم . نگفتي در باره مدرسه چي مي خواهي بدوني ؟

    Reply

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *