شناخت عرصه

پیش از انتخابات سال قبل، گروه هایی که هر بار بر طبل ناامیدی و تحریم انتخابات می کوبیدند، دایه ی مهربان تر از مادری شدند برای برگزاری انتخابات پر شور در ایران. اما تبلیغاتی که برایش سرمایه گزاری شد، نه رنگ و بوی معرفی سابقه و برنامه ها داشت، نه قانون و حرمت ها را رعایت کرد. فقط سعی در تهییج بود و تبلیغ منفی و شایعه سازی و دروغ پردازی تا در جوی آلوده، شنیده ها، مهم تر از دیده ها و دروغ ها محکم تر از حقایق جلوه کند.

با نزدیک شدن به انتخابات، در شرایطی که مردم در هیجان یک انتخاب به سر می برند، به ناگاه، توهم پیروزی را به یأس شکست، آمیختند تا دروغ تقلب گسترده، باور پذیر شود. حتما منطقی موجه داشته که این دلسوزان رأی مردم، تقلب ها را از ابتدای صبح ببینند اما تحمل کنند و اعتراض نکنند مبادا از استقبال مردم و آرای دزدیده شده، کاسته شود!

اکنون زمان آن رسیده بود تا حیله ها عملی شود و مردمی که ساعت ها در صف صندوق ایستاده اند و دیده اند که طبق قانون، امنیت و نظارت به دقت رعایت شده و تقلبی هم مشاهده نشده، دیده ها را کنار بگذارند و به خاطر شنیده هایی که هنوز گوینده اش برای شان رسوا نشده، ملعبه ی دست راهبرانی شوند که هدف شان شفاف نیست و برنامه ای هم اعلام نمی کنند.

در عصر ارتباطات، بعضی هنوز کور و کرندمشکل همین اعتماد بیجا بر شنیده هایی است که منبعی ندارد. همین شایعاتی که مهم ترین سلاح جلبک های سبزی است که مردم را دور خودشان جمع کنند و با قربانی کردن جاهلانی که پرورده اند، در سپری گوشتی مخفی شوند و به اهداف خود برسند. تفاوت ملتی که در ۲۲ بهمن هر سال، با شور و امید، پیروزی انقلاب اسلامی شان را جشن می گیرند با مردمی که محافظ و پیشمرگ کوردلان سبز می شوند هم در همین شایعه پذیری است. دفاع ملت از انقلاب، به خاطر شایعه و تهییج نیست، ملت باور دارند که برای حفظ دین و رسیدن به خواسته هاشان، باید حامی انقلاب باشند؛ اما مردمی که مرکب راهوار لجبازان قدرت طلب شده اند، حتی نمی دانند سران گروهک سبز از کجا آمده اند و قرار است به کجا ببرندشان؛ و سواری می دهند چون از میان شایعات گنگ و پرحجم، دلخوش به آن حرف هایی هستند که به مزاق شان خوش تر می آید. یکی دین می خواهد، در شایعات روحانیانی می بیند و عکس موسوی مزور را در حال نماز. یکی برهنگی می خواهد، در شایعات تصاویر بدکاره های سبزپوش را برمی گزیند. یکی در تصورش نخست وزیری مردمی جا خوش کرده، هنوز هم عکس های سیاه و سفید نخست وزیر امام را می بیند. یکی تحمل انحراف انقلابش را ندارد، خویینی ها و صانعی ها و هاشمی ها را دلسوز و مصلح فرض می کند.

اما باید از شایعات گذشت. باید واقع بینی پیشه کرد و روزگار را کامل دید. باید آگاهی ناآگاهان دیروز و ناامیدی معاندان و دشمنان و اسلام گریزان را دید. باید ببینیم که این شب ها، با وجود جو ملتهب سیاسی، خبری از الله اکبرهای بی اعتقاد ساعت ۱۰ نیست. باید ببینیم که اگر سال قبل، می شد شک کرد که نکند سران فتنه دلسوز دین و دنیای مردمند، امسال واضح است که اصل مشکل آنان دینداری مردم بوده و قوت اسلام، که دست و پای بعضی را بسته و فرصتی می خواهند که به دنیا و قدرت برسند!
با فروکش کردن غبار فتنه، باید ببینیم: گروهکی که اشتراک شان هیاهو و جنجال و ناامنی است و بحث نمی کنند چون حرف شان پایه و اساسی جز شایعات بی مبنا ندارد، آن قدر هم بی شمار نیستند. باید ببینیم: مردمی که ادعای بیشماری ندارند اما وقتی قصد می کنند پوزه ی دشمن را به خاک بمالند، میدان امام حسین تا آزادی و صادقیه و آذری برای شان تنگ است.
باید ببینیم که شایعات، چقدر با واقعیتی که قابل دیدن است تطابق دارد و دروغ گو را بشناسیم.

حالا با گذر زمان،گروهک سبز، در هر مرحله کوچک تر شده است. عده ای وقتی دیدند که مدارک مدعیان تقلب برای اثبات تقلب گسترده – اگر تمامش هم درست باشد – نتایج را ذره ای هم تغییر نمی دهد، به دروغ تقلب پی بردند.
بن بست توهم سبزعده ای وقتی در نهم دی ماه و ۲۲ بهمن ۸۸ و ۸۹ معنای بیشمار را فهمیدند، به توهم شان خندیدند. عده ای که این حرکت را دینی می پنداشتند، به مرور پیروان و حامیان و سران فتنه را شناختند، راه شان را از آن ها جدا کردند.
عده ای که فکر انقلاب بودند و فکر می کردند مسوولان نظام از انقلاب جدا شده اند و گروهک منافقین می خواهد انقلاب را به مسیر صحیح برگرداند، یادشان آمد که پرچم انقلاب، اسلام است. عده ای هم که امام را ستون انقلاب می دانند، می بینند که حرمت امام و راه امام، کجا ملعبه ای بیش نیست و کجا چراغ راه.

امروز که مردم، گروه گروه از این ابتذال سبز کناره گرفته اند، هر تحرک شان، باعث رسوا شدن عناصر اصلی است. اگر سال قبل جداکردن عناصر اصلی از مردم فریب خورده و چشم بسته، سخت بود و نیروی انتظامی مراعات فریب خوردگان را می کرد؛ امروز هر کس می خواست چشم باز کند، چشم باز کرده. امروز عده ی معدودی که برای بی شمار جلوه کردن، یاری جز سطل زباله ندارند، مجرمان واقعی هستند و مستحق کیفر. امروز دستگیر شدگان ۲۵ بهمن، معترض و ناآگاه نیستند که بخواهیم مصلحت اندیشی کنیم.

امروز غبار فتنه جای خود را به نور روشنگر ولایت داده و برای اجرای عدالت، جای درنگ نیست؛
و امروز  … این گردبادهای به غیرت درآمده، تسلیم رهبرند که طوفان نمی کنند.

شناخت عرصه
برچسب گذاری شده در:     

28 نظر در مورد “شناخت عرصه

  • ۱ اسفند ۱۳۸۹ در ۸:۳۹ ب٫ظ
    لینک ثابت

    چیزی که من میدونم اینه که تفرقه انداخته شده و طولی نخواهد کشید که حکومت هم خواهند کرد…
    البته اگر غفلت ها همینگونه پایدار بمانند…

    پاسخ
  • ۳ اسفند ۱۳۸۹ در ۱۲:۴۸ ب٫ظ
    لینک ثابت

    سلام بر محمد امین عزیز

    آقا دست مریزاد بابت نوشته ات.

    بسیار حال داد خواندنش.

    مخصوصا جمله آخرش.

    یا علی

    پاسخ
  • ۳ اسفند ۱۳۸۹ در ۱۰:۴۷ ب٫ظ
    لینک ثابت

    سلام
    نمی دانم چگونه چشم بصیرتتان را به روی اتفاقاتی که در مدرسه افتاده بسته اید؟

    جناب آقای x سر کلاس علنا به حضرت آقا توهین می کند و هیچ کس هم اعتراض نمی کند…
    معلم های سبزی با افتخار دانش آموزان را به اغتشاشات ۲۵ بهمن دعوت می کنند و کک هیچکس هم نمی گزد…
    فردایش سبزی ها، لباس مشکی می پوشند و دور هم جمع می شوند و باز هم …
    و بعد که مدرسه از وزارت اطلاعات و فارغ التحصیلان و حزب اللهی ها تحت فشار قرار می گیرد، هفته شهدا را علم می کنند که بگویند ما مدرسه ای مذهبی و ولایی هستیم.

    آیا به این فکر نمی کنید که مدرسه با دو رویی تمام روی خون شهدا پا می گذارد و بعد ریاکارانه از شهدا دم می زند؟
    به این فکر نمی کنید که امروز تنها کارکرد هفته شهدا برای مدرسه کسب وجهه ی از دست رفته اش مقابل خانواده ی شهدا و فارغ التحصیلان است؟!
    به این فکر نمی کنید که این کار یعنی ((عکس شهدا را زدن و عکس شهدا عمل کردن))؟!
    آیا نباید جلوی سوء استفاده از نام و یاد شهدا را بگیریم؟

    به نظر شما چگونه می توانیم صدای اعتراضمان را به گوش مدرسه و … برسانیم؟

    پاسخ
    • ۵ اسفند ۱۳۸۹ در ۷:۲۷ ب٫ظ
      لینک ثابت

      اول آذر ۸۳ بود که همین جا نوشتم:

      « لافکادیو » شیری که جواب گلوله را با گلوله داد.

      وقتی سعی کرد خود را فراموش کند؛ دیگر توانایی عکس‌العمل نداشت.
      دیگر نه توانست شیر باشد؛ نه توانست گلوله‌ای شلیک کند.

      « . . . » مدرسه‌ای که تکنولوژی را مسحور خود کرد.

      وقتی سعی کرد بی‌رغیب باشد و مشهور؛ دیگر گذشته‌اش را از کف داد.
      دیگر نه توانست گذشته‌اش را داشته باشد؛ نه توانست بی‌رغیب و شهره‌ی شهر باشد.

      این هم لینکش: http://www.ahmadzade.ir/raz/?p=30
      این را هم ببینید: http://www.ahmadzade.ir/raz/?p=42

      پاسخ
    • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۱۰:۲۷ ق٫ظ
      لینک ثابت

      فکر می کنم کسانی که در این متن مفیدنیوز در مورد مدرسه مطرح شده اند، حداکثر ده نفر باشند.
      مفید کارکنان بیشتری دارد و فقط هم دبیرستان، مفید نیست.
      اگر این بحث قرار است در این سطح از افکار عمومی بولد شود، باید خیلی جامع تر و عادلانه تر بررسی شود.
      با نقل نظر یک دانش آموز که آن نظر هم مشخص نیست کجا و به چه مناسبتی بوده که نمی شود یه بحث را مسئله امنیت ملی کرد!
      (البته ما ارادت داریم به نظر همه ی دانش آموزان)

      پاسخ
      • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۹:۰۰ ب٫ظ
        لینک ثابت

        همون اندازه به نظر معلما هم احترام بذارید!
        معلما که خیلیاشون خیلی از خیلی از دانش آموزا متفکر ترن،پس با فکر به یه نتیجۀ سیاسی رسیدن،پس نظرشون قابل احترامه…
        نباید مثل خیلی جاهای دیگه سریع تصمیم گیری کرد…
        یادمه تو نظرای پست “لافکادیو” یکی نوشته بود “میدونی چقدر تلاش کردم که بتونم بخونم؟ویرگول بذار خب”!
        یادش بخیر،اونموقع که از وبلاگ نویسی منع نشده بودم،واسه قوی تر نوشتنم چقدر آرشیو اینجا رو می خوندم…

        پاسخ
        • ۹ اسفند ۱۳۸۹ در ۰:۲۲ ق٫ظ
          لینک ثابت

          اولیشون رو خود حاج آقا اردبیلی باید یه فکری براش کنه. بقیه هم بعدش خود به خود سر به راه میشن!
          اینو من نگفتما، نقل قولی بود از سلمان بود

          پاسخ
  • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۱۱:۳۳ ق٫ظ
    لینک ثابت

    چیزی که شما نمی دانی این است که راه کدام است همین……

    پاسخ
    • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۱:۳۹ ب٫ظ
      لینک ثابت

      اون موقع ها که توفیق بود برای هفته شهدا کار کنیم؛ تجربه شد برام که هفته شهدا مال من و شما و اونا نیست که با اعتصاب و لجبازی و کل کل بشه زمینش زد. هفته شهدا مال ۶۷ نفره و ما هم بعضی وقتا راه مون میدن که توی خیراتش شریک بشیم.

      پاسخ
  • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۱۱:۳۴ ق٫ظ
    لینک ثابت

    فقط با یک کامنت نیست می توانید هفته ای را در این مامن آشوبگران بگذرانید و همه چیز را متوجه شوید ….
    فضای راهنمایی و دبیرستان تفاوت دارد !

    حمایت کنید اعتصاب دانش آموزان را….

    یا علی

    پاسخ
    • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۱۲:۲۹ ب٫ظ
      لینک ثابت

      بنده هم دقیقا عرض کردم که فضای دبیرستان با کل مجموعه تفاوت دارد و مطلب مفید نیوز رفقا، باید بر اساس عقلانیت بیشتری شرایط را اثبات کند. چون مفید فقط دبیرستان نیست.
      بنده با حرکات سیاسی بعضی عناصر سطحی نگر و هوچی گر کادر دبیرستان و سیاسی شدن جو این محیط آموزشی به شدت مخالفم، این اعتصابات و از کوره در رفتن دانش آموزان و همکاران انقلابی را هم از همان جنس می بینم.
      راه های بهتری هم برای مقابله وجود دارد که نتایج بهتری هم خواهد داشت.
      به هر حال، صلاح مملکت خویش …

      پاسخ
      • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۳:۱۱ ب٫ظ
        لینک ثابت

        تصمیمات با نظرات دوستان زیادی گرفته شده ولی…..

        پاسخ
      • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۹:۰۳ ب٫ظ
        لینک ثابت

        واقعا خیلی بد میشه که صلاح مملکت خویش رو فقط خسروان بدونن!
        خیلی جالبه که تو کادر معلما عقاید مختلف زیاد دیده میشه…اما رفاقت بیشتر از اون به چشم می خوره…
        چرا دانش آموزا با خامی خودشون فضا رو به هم بریزن؟خامی از این بیشتر که خسروان مملکت خودشونو بهم بریزن؟

        پاسخ
  • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۱۱:۴۸ ق٫ظ
    لینک ثابت

    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام
    سلاااااااااااااااااااااااااام
    سلاااااااااااااااااااام
    سلااااااااااااااام
    سلاااااااااام
    سلاااااام
    سلاااام
    سلاام
    سلام
    .♥
    .♥
    ..♥
    …♥
    ….♥عالی بود ممنون ممنون
    …..♥ آپم خوشحالم میکنی اگه بیای و نظر بدی
    ……♥………………….♥…♥
    ……….♥………….♥…………♥
    …………..♥…..♥……………….♥
    ……………….♥…………………♥
    …………….♥……♥…………..♥
    …………..♥………….♥….♥
    ………….♥
    ………..♥ منتظرتم
    ………♥
    ……♥
    ….♥خوشحالم کن
    ..♥

    پاسخ
  • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۳:۰۵ ب٫ظ
    لینک ثابت

    چیزی که شما نمی دانی این است که راه کدام است همین……

    این رو منظورم با شما نبودها…..

    پاسخ
  • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۳:۱۰ ب٫ظ
    لینک ثابت

    منظور نظر قبلیم برای شما نبودها….!

    پاسخ
    • ۶ اسفند ۱۳۸۹ در ۹:۰۶ ب٫ظ
      لینک ثابت

      یه سوال،شما چهارشنبه کارهای شهدا رو پیچوندید ها!!!
      ما داشتیم جون میدادیم ،اونموقع سومها یا نموندن،یا اگرم موندن ۶ رفتند!نمونش مسؤل خودمون…

      پاسخ
  • ۱۷ اسفند ۱۳۸۹ در ۱:۰۱ ب٫ظ
    لینک ثابت

    آخی! مفید هم جو سیاسی داره!! معلم های سبز! طنز روزگار

    پاسخ
  • ۴ فروردین ۱۳۹۰ در ۷:۳۲ ب٫ظ
    لینک ثابت

    حرف شما متین است.ولی فکر نمی کنید اگر جلوی کسی گرفته شود و نتواند از خودش دفاع کند ممکن است باعث آشفتگی افکار مردم شود.روشنگر ولایت آقای احمدی نژاد است.حتما شما هم هاله نور را دیده اید,آقا حضرت محمد که حضرت محمد است از هاله نور و نورانی بودن سخن نمی گفته است.نمی دانم دیشب فیلم شبکه ۳ را دیدید ولی به قدری رسانه ها آزاد بودند که در عرض چند لحظه توانستند نظرات مردم را نسبت به رئیس جمهورشان عوض کنند.به نظر من باید هر چند که حرف دشمن مورد قبول نیست باید بتواند از خودش دفاع کند مانند حضرت علی که به دشمنش احترام می گذاشت.به نظر من اگر دولت به همین سو پیش برود ملت ما در شرایط بحرانی قرار می گیرد.نمی دانم ولی منم دارم به این نتیجه می رسم که حق با آقای موسوی است.امیدوارم جوابم را بدهید.

    پاسخ
    • ۶ فروردین ۱۳۹۰ در ۸:۵۸ ب٫ظ
      لینک ثابت

      نظرات شما درباره ی چند مسئله ی کلی است. سعی می کنم نظرم را درباره ی مسائلی که فرمودید، بند بند عرض کنم.
      ۱- به نظر شما نزدیک به دو سال حرف زدن و تبلیغ، نشر و جذب افکار و … جلوگیری است و عدم دفاع؟ به نظر بنده، آقای موسوی و وابستگان، حدود دو سال هر چه می خواستند بگویند، گفته اند و کرده اند. منظور شما از فرصت دفاع چیست که انتظار دارید وجود داشته باشد و جلوی کسی گرفته نشود؟ البته در کنار این مطلب، باید محتوای مطالب این گروه را هم کنار ارزشهای انقلابی کشور و قوانین قرار دهید تا بتوانیم تصمیم بگیریم که تا چه حد انقلاب باید امکانات را در اختیار افراد بگذارد و آیا با وجود تعارضات جدی این گروه با انقلاب و هماهنگی با منافقین، بیش از این باید فرصت داده می شد؟ به نظر من نظام بیش از حد به نظرات مخالفی که با عناد همراه است فرصت داده است.
      ۲- درباره ی آقای احمدی نژاد و هاله ی نور، بنده نظری نمی دهم. متأسفانه مواردی هست که فکر می کنم از آموزه های خاصی سرچشمه می گیرد که گاهی به خرافه نزدیک می شود. این موارد را بعضی قبول دارند و بعضی هم قبول ندارند. هر فردی را باید با تمام خوبی ها و مشکلاتش قبول کرد و بنده نگاه کلی در این موارد را قبول ندارم.
      ۳- فیلم شبکه سه با محتوایی که فرمودید را ندیده ام. در مورد مسئله ای که اطلاع ندارم، نظری هم ندارم. شرمنده
      ۴- در مورد شنیدن حرف دشمن کاملا با شما موافقم و موارد زیادی در دین مان برای این مسئله می توان یافت. اما حساب منافق کاملا با دشمن جداست. منافقین و خائنان به مملکت را دشمن حساب نکنید.
      ۵- مسیری که دولت پیش می رود، نسبت به مسیری که در سال های گذشته رفته، از نظر بنده بسیار امیدوار کننده تر است. درست است که زرنگی هایی در اعمال قانون و تعامل با قوا از طرف دولت دیده می شود و گاهی دردسرهایی درست می شود، اما تحولات در راستای پیشرفت و بهبود وضع کشور و مردم است و در زیرساخت هایی فعالیت صورت می گیرد که سال ها به دلیل عظمت و سختی آن ها، از کنارش رد شده ایم. با دلسوزی هایی که در این زمینه در حال انجام است، برای سال های بعد، خیلی مسائل اجرایی سهولت بیشتری خواهد داشت.
      ۶- در مورد ملت، کمی باید کلی نگاه کنیم و واژه های مردم و ملت را کمی با دقت بیشتری به کار ببریم. تعریف منصفانه ی معنای واقعی و نزدیک به واقعیت « ملت »، خیلی مسائل را روشن و واضح می کند و بسیاری موانع برای تحلیل و تصمیم نزدیک به واقعیت را برای ما که دوست داریم حق را بیابیم و پیرو حق باشیم، از سر راه بر می دارد. فکر می کنم در مورد مطلبی که شما درباره ی آینده ی ملت فرمودید، تعبیر من از مصداق ملت، کمی با شما تفاوت دارد و تبعا چنین آینده ای را برای ملت متصور نیستم.
      ۷- جالب است که عرض کنم بنده در ابتدا تمایل زیادی داشتم که به آقای موسوی رأی بدهم. اما با گذشت زمان و رصد تبلیغات و شعارها و جهت گیری ضد دینی و بعدها ضد انقلابی و استفاده ی ناشیانه از امام و تعابیر هدفدار از انقلاب و برنامه های مطابق با سیاست های دشمنان کشور که از ایشان دیدم، منصرف شدم و با اتفاقاتی که بعد از انتخابات و مشاهداتی که خودم از صندوق های رای داشتم، مطمئن شدم که راهی که ایشان قصد دارند بروند، راه بی بند و باری و بی دینی است. با گذشت حدود دو سال از این وقایع و مشاهده و بررسی هایی که شخصا از تمام بیانیه ها، اخبار از تمام جناح ها و افکار و مطالعه ی تحلیل های دوست و دشمن، به این نتیجه رسیدم که اشتباه نکرده ام. مخصوصا با اتفاقات بعد از ۲۲ بهمن امسال که با شفافیتی بی نظیر، خلاصه ای از اهداف این گروه را جلوی چشمان همه ی مردم با هر فکر و سوادی قرار داد تا راحت تر تصمیم بگیرند که چه طرز فکری با خواسته های صاحبان انقلاب سازگار است. تصمیم مردم را در آینده باید ببینیم (هرچند شخصا معتقدم در روز ۲۲ بهمن، نهم دی، اتفاقات ۲۵ بهمن و اول اسفند به بعد هم رفتارهای با معنی از عموم مردم دیده ایم)
      امیدوارم سرتان را درد نیاورده باشم.

      پاسخ

پاسخ دادن به ق لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *