بهار و گل طرب‌انگيز گشت و توبه‌شكن
به شادي رخ گل بيخ غم ز دل بر كن
رسيد باد صبا غنچه در هواداري
ز خود برون شد و برخود دريد پيراهن
طريق صدق بياموز از آب صافي دل
به راستي طلب آزادگي ز سرو چمن
ز دستبرد صبا گرد گل كُلاله نگر
شكنج گيسوي سنبل ببين به روي سمن
عروس غنچه رسيد از حرم به طالع سعد
معاينه دل و دين مي‌برد به وجه حَسَن
صفير بلبل شوريده و نفير هزار
براي وصل گل آمد برون ز بيت حَزَن
حديث صحبت خوبان و جام باده بگو
به قول حافظ و فتوي پير صاحب فن

تفأل
Tagged on:

3 thoughts on “تفأل

  • ۱۶ فروردین ۱۳۸۹ at ۶:۱۴ ب.ظ
    Permalink

    سلام
    به شادی رخ گل، بیخ غم ز دل برکن… آری اینچنین است برادر.

    Reply
  • ۱۷ فروردین ۱۳۸۹ at ۵:۴۴ ب.ظ
    Permalink

    سلام.
    فرض کنید دوست یکی از دوستان شما هستم و دورادور شما را می شناسم… اما نمی دانم شما من را می شناسید یا نه

    Reply

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *