کم کم دوران وعظ تربیتی در جلسات اولیای مدارس می گذرد و حیطه های دردسر ساز برای تربیت آن قدر زیاد و متغیر شده است که نمی توانیم جلسات را محدود به موضوعات سنتی کنیم. اولیای دانش آموزان کلافه اند از مشکلات ریز و درشتی که منشأ آن ها را نمی دانند. بدتر این که فکر می کنند فقط فرزند آنان است که به این مرض های ناشناخته دچار شده است. اگر بتوانیم در جلسات تدبیری کنیم که اولیا با هم صحبت کنند و راه حل های موفق خود را به اشتراک بگذارند، حداقل مزیتش این است که می فهمند فقط خودشان این مشکلات را ندارند و راه حل هایی هم کشف شده که می توان آزمود.
البته جلسات اولیا و دبیران و مسؤولان مدرسه خیرات زیادی دارد که به فشردگی کار و خستگی اش می ارزد. خیلی وقت ها مشکلات از جایی شروع می شود که معدودی از اولیا فرق مدرسه و صندوق امانات بانک را اشتباه می گیرند و خود را مشتری مدرسه می بینند. جلسات اولیاست که می تواند این فکر را زیر و رو کند اگر خوب طراحی شده باشد. در این ۴ ساعت و اندی وقت که جلسه طول کشید، با ۴۰ نفر از اولیا در مورد فرزندشان صحبت کردم و قرارهایی گذاشتیم که انجام شود. من با ۴۰ نفر قرار گذاشتم و آن ها هر کدام با یک نفر . . .