سیاسی

سنجه ها

در بازار شلوغ انتخابات، اگر معیار مناسبی برای سنجش در اختیار نباشد، به احتمال زیاد نخواهیم توانست به درستی تشخیص دهیم و انتخاب کنیم. از طرف دیگر، معیارهای اصولی باید به نحوی ترجمه شوند که بتوانیم وجود یا عدم آن را تشخیص دهیم. به همین دلیل، به نظر می رسد باید معیارهایی مانند انقلابی بودن، مردمی بودن، رعایت اصول اخلاقی و… را در سنجه های زیر جستجو کرد:

تصویر از سایت khamenei.ir

عالمان بی عمل شده ایم

چند سالی است دکتر محسن، پای ثابت انتخابات است و در هر فرصتی تئوری های اقتصادی اجتماعی فرهنگی سیاسی پر ملاتی هم به جامعه ارائه می کند. اما هیچ وقت ندیده و نشنیده ایم که جایی طرحی اجرا کرده باشند و به واسطه ی این تئوری هایی که با اعتماد به نفس کامل بیان می کنند، نفعی به جامعه رسانده باشند. بقیه کاندیداها هم همینطورند؛ هر یک بهترین طرح ها را دارند و معتقدند کلید حل مشکلات همان است که می گویند، اما انتخابات که تمام می شود، هیچ گاه سعی نمی کنند در گوشه ای یا سازمانی طرح شان را اجرایی کنند تا مشکلات مملکت حل شود. انگار در مناصب کوچک کار کردن کسر شأن است و اگر مردم کسی را انتخاب نکنند، لیاقت ندارند از طرح های آرمانی عزیزان بهره ببرند. غافلیم از اینکه بسیاری از مشکلات مدیران کاردان رده های متوسط و پایین می خواهد تا حل شود.

به خاطر همین چیزهاست که دوست ندارم قالیباف رییس جمهور شود؛ ترجیح می دهم حالا که کاری دست گرفته و پیش می برد، همان کار را ادامه دهد و به خدمت کردنش برسد و دست از قدرت بشوید.

فرهنگ پر مشکلی درست کرده ایم برای خودمان … در حرف پیشتازیم، اما وقت عمل خانه نشینیم.

فتنه ی مسؤولان

دشمن را می شناسم و می دانم به دوست خوابزده، نباید به چشم دشمن بنگریم؛ اما این روزها کلافه ام از اینکه رهبر و مردم، به جای مبارزه با دشمن، باید مسوولان را بچسبند که به خودمان گل نزنند! کلافه ام از نافهمی مسؤول نماها و غافلان دنیازده. البته تجربه ی معلمی، این لجبازی های کودکانه را برایم کمی ملموس کرده است، اما از هر کسی توقع چنین اشتباهاتی نیست. بیشتر کلافه ام از ژست های ولایتمداری این عزیزان تکلیف ناشناس که هشدارهای ملموس و علنی رهبر را نمی شنوند و باز هم هیزم کش دشمنان می شوند. کاش از مردم می آموختند انقلابی بودن در این زمانه را که پایه اش اخلاق اسلامی و بصیرت و تبعیت از رهبری است.

ای کاش در راهپیمایی امسال، به جای اینکه داغ دلمان تازه شود! دردمان را با سخنان رهبر تسکین دهیم … امروز با سخنان رهبر، آرام تر شدم و بیشتر از قبل، صبر پیشه خواهم کرد.

در همین زمینه، دوستان حزب الله سایبر هم بیانیه ای منتشر کرده اند:
… به سران قوا یادآوری می کنیم؛ وقتی پدر برای جنگ با گرگ ها آماده می شود و خانه را به دست فرزندان ارشد می سپارد ، بازی کودکانه پسرهای بزرگ با عروسک های خاله زنکان، گرگ ها را خوشحال خواهد کرد که امشب هم می گذرد و پدر شکارش عقب خواهد افتاد …

امان از دوست غافل

البته اختلاف نظر، فراوان است؛ هيچ اشكالى هم ندارد – دو نفر مسئولند، رفيقند، اختلاف نظر هم دارند؛ هميشه هم بوده است – اما اختلاف نظر نبايد به اختلاف در عمل و اختلاف در برخوردهاى گوناگون، به اختلاف علنى، به گريبانگيرى، به مچگيرى در مقابل چشم مردم منتهى شود؛ چون آن اختلافات آنقدر اهميت ندارد. يك وقت يك چيزهاى مهمى است، خب مردم بايد مطلع شوند؛ اما اين اختلافاتى كه انسان مى‌بيند بين اين حضرات هست، چيزهائى نيست كه اينقدر اهميت داشته باشد كه حالا با ادعاهاى گوناگون، ما اينها را بزرگ كنيم، جلوى چشم مردم نگه داريم، به اينها اهميت بدهيم؛ كه اهميتى هم ندارد. اختلافات را نبايد علنى كرد؛ اختلافات را نبايد به مردم كشاند؛ احساسات مردم را نبايد در جهت ايجاد اختلاف تحريك كرد. از امروز تا روز انتخابات، هر كسى احساسات مردم را در جهت ايجاد اختلاف به كار بگيرد، قطعاً به كشور خيانت كرده.

بيانات رهبر در ديدار دانش‌آموزان‌ و دانشجویان – دهم آبان هزار و سیصد و نود و یک

امان از کودکی بزرگان

شما اگر حواست پرت شد، شما اگر از موقعيت خودت غافل شدى، دليل اين نميشود كه دشمنى هم كه در مقابل توست، حواسش پرت شده باشد؛ او ممكن است حواسش جمع باشد، بزند. پس بايد حواسها جمع باشد. اينكه ما اين همه عرض ميكنيم، توصيه ميكنيم، تأكيد ميكنيم، هم به مسئولين، هم به مردم، كه خودتان را به مسائل فرعى سرگرم نكنيد، براى خاطر اين است. اينكه به مطبوعات، به رسانه‌ها، به روزنامه‌ها، به پايگاه‌هاى اينترنتى كه امروز رواج پيدا كرده است، هى سفارش ميكنيم كه از وارد كردن حرفها و مطالب نادرست – كه ذهن مردم را مشغول ميكند – به فضاى ذهنى مردم پرهيز كنيد، به خاطر اين است.
يك ملت بايد درست حواسش را جمع كند، بداند پا كجا ميگذارد – تقواى جمعى يعنى همين – بداند چه كار ميخواهد بكند، مراقب باشد كه از كجا ضربه متوجه او ميشود. در عمل فردى هم اگر ما تقوا داشته باشيم، اعمال خودمان را مراقبت خواهيم كرد، خودمان را مراقبت خواهيم كرد؛ جائى كه پاى انسان ميلغزد، انسان پا نميگذارد؛ جائى كه خوف سقوط هست، انسان مراقبت ميكند. اين چيزى است كه لازم است.
امروز آنچه بنده تشخيص ميدهم – كه بررسى حركات دشمن نشان ميدهد – اين است: با اينكه ما حدود پنج ماه به انتخابات داريم، ذهن دشمن متوجه انتخابات ماست. انتخاباتى كه در خرداد آينده در پيش داريم، از نظر ما مهم است، از نظر دشمن هم مهم است؛ حواسش به آن انتخابات است. اگر ميتوانستند كارى ميكردند كه اصلاً انتخابات انجام نگيرد، اين كار را ميكردند.

بیانات رهبر در جمع مردم قم – نوزدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و یک

ولایت فقیه

مبنای حکومتی ما قوانین اسلام است. برای همین تمام قوانینی که توسط نماینگان مجلس تصویب می شود باید از نظر تطبیق با قوانین اسلام ، توسط شورای نگهبان بررسی شود.
برای اجرای قوانین و حدود اسلام، باید حکومت وجود داشته باشد. حکومت هم باید مسوول داشته باشد و طبق احادیث معصومین، ولایت مسلمانان باید بر عهده ی فقیهی باشد عادل و عالم به قوانین اسلام.
وقتی ولایت فقیه مجری قوانین اسلام باشد، طبیعتا کسانی که با اصل اسلام مشکل دارند، برای زدن ریشه ی اسلام، شروع به تضعیف ولایت خواهند کرد.
البته در میان دشمنان اسلام حتما کسانی هستند که ظاهری اسلامی دارند ولی در باطن، دل خوشی از اسلام ندارند و بدشان هم نمی آید در نبود آیین خداوندی، در این دنیای زودگذر، صفایی کنند.
سیاستی که مبنای انسانی دارد، از قانون جنگل تبعیت می کند، اما سیاست یک مسلمان، تطبیق وقایع روزگار، با قوانین اسلام است؛ پس در سیاستش مجاز به هر کاری نیست و به هر قیمتی خودش را نمی فروشد.
شناخت و شناساندن اصل ولایت فقیه و لزوم وجودش از دیدگاه مکتب، راه را بر خیلی انحرافات می بندد. چه انحرافاتی که سوفسطاییان سبز و آقای میم با استفاده از سطحی نگری ها به راه انداختند؛ چه دسته بندی های انحرافی و تحریف های آقای اخراجی.
حرکت به سمت حق، تنها مقصد یک مسلمان در مواجهه با حوادث است. در روزگار ما، تنها با تطبیق عقاید و تفکرات و رفتار اطرافیان با قوانین اسلام، می توانیم اهل حق و باطل را بشناسیم.
خواندن ولایت فقیه امام، به پیروان ولایت و بسیارتر به مؤمنان دوستدار سبزهای پیرو امام، توصیه می شود.

نهم دی ۸۸، پایان انتظارم بود

چند ماه صبر، کافی بود تا بفهمی و مطمئن شوی دروغ از کجا سرچشمه گرفته و بتوانی از بین صداهای گوش خراش و شایعات جاهل فریب شهر، کم کم هیاهو را کنار بزنی و سرک بکشی و ببینی که ماجرای دیگری در جریان است.

حالا دیگر وقت آن است که ظهر عاشورا، نیم ساعت مانده به اذان ظهر، از مسجد دانشگاه تهران بیرون بزنی و وارد معرکه ای شوی که بودنت در آن معرکه، حتی مهم تر از عزاداری ظهر عاشوراست.

حالا موقع آن است که نماز ظهر عاشورا را وسط چهار راه حضرت ولیعصر، روی آسفالت بخوانی تا سربازان زخمی از وحشیگیری گرگ ها خیال شان آسوده شود که تنها نیستند.

حالا دقیقا وقت آن است که عقب نمانی و به همراه جمع عزاداران، با سرعت بیشتری به سمت آشوب ها حرکت کنی. اما هرچه می روی، به آشوبگران نمی رسی. تازه می فهمی که دوستان، جرأت شان را منزل جا گذاشته اند و هر چه جمع سیاه پوشان حسینی، یا حسین گویان نزدیک می شود، آن ها به سرعت، کم تر و دورتر می شوند.

همین جاست که مطمئن تر می شوی که فرصت برای رسیدن به بیداری و بصیرت کافی است و اگر قرار بود کسی راهش را از بی دینان نا آزاده جدا کند، باید جدا می کرد.

از این به بعد، شکی نیست که راه، حمایت کامل از دین است و بیراه، بحث و جدل احمقانه و امید به هدایت خبیثانی که سال ها کنارمان زیسته اند و حالا عقده هاشان رسوای شان کرده.

حالا دیگر باید کاری کرد. دیگر در خانه ماندن حماقت است. باید توهم عده ای با واقعیت مقایسه شود و بدانند اگر تحمل شده اند دلیلش بیشمار!!! بودن شان نیست.

دیگر باید وارد عمل شویم تا بعدها حسرت و ذلالت گلوی مان را نچسبد.

عصر عاشورای 88

 

 

هی اخوی …

فقط وقتي يك خبر مي شود « شايعه »، كه قبل از شنيدنش عقل مان را گذاشته باشيم داخل يك فروند فرغون و برده باشيم سر كوچه خالي كرده باشيم.

اين روزها اگر از سر كوچه شهيد عموزاده رد بشويد، عقل روي عقل انباشته شده.

همه ي اين عقل ها دارند دنبال حقيقت مي گردند. اما سر كوچه از حقيقت خبري نيست.

آژانس

اين مدت، مملكت شده آژانس. ما هم شاهديم. البته خيلي هم شاهدان بي خبري نيستيم. تا حدودي مي تونيم بفهميم چه خبره.

اما يه چيز اين وسط خيلي واضحه: اين وسط گوشت قربوني عباسه!

پیمایش به بالا