اشعار

استفاده از اشعار در نوشته

آمد محرم

از جان دوباره خیمه ها به پا شد

عالم پر از آوای نینوا شد

زمان پر صدا شد؛ جهان کربلا شد

ای اهل عالم؛ آمد محرم


چشم حسین امروز هم بر یاری ماست

ای عاشقان در این جهان هنگامه برپاست

جز یاریش خون خدا را خون بها نیست

بشنو که این نجوای هل من ناصر کیست


فرق میان کفر و دین یک یاحسین است

هر دل گواهی می دهد حق با حسین است

ما را در این هنگامه شور دیگری هست

از نسل حیدر، کربلا را یاوری هست


این حلقه ی الفت گسستنی نیست

پیمان ما یاران شکستنی نیست

همه یکصداییم؛ محب ولاییم

تا کربلا هست؛ عشق و وفا هست


ما زنده از انفاس کربلاییم

مستان جام باده ی ولاییم

چو یاران آماده؛ جان بر کف نهاده

حاضر به میدان؛ با شور ایمان

وصف یاس

هر كس كه به مهرت آشنا نيست
آگاه ز رحمت خدا نيست

هر مظهري از بهشت زيبا
جز نقش محبت شما نيست

مانند تو اي فرشته ي حسن
با قلب علي كس آشنا نيست

افسوس كه دشمنت ندانست
با چون تو گلي ستم روا نيست

برخاست به ناله چون صدايت
عالم بگريست از برايت

تفأل

بهار و گل طرب‌انگيز گشت و توبه‌شكن
به شادي رخ گل بيخ غم ز دل بر كن
رسيد باد صبا غنچه در هواداري
ز خود برون شد و برخود دريد پيراهن
طريق صدق بياموز از آب صافي دل
به راستي طلب آزادگي ز سرو چمن
ز دستبرد صبا گرد گل كُلاله نگر
شكنج گيسوي سنبل ببين به روي سمن
عروس غنچه رسيد از حرم به طالع سعد
معاينه دل و دين مي‌برد به وجه حَسَن
صفير بلبل شوريده و نفير هزار
براي وصل گل آمد برون ز بيت حَزَن
حديث صحبت خوبان و جام باده بگو
به قول حافظ و فتوي پير صاحب فن

پیمایش به بالا