هنر

انقلابی، ساکت نمی ماند

۱۰۸۸۱۷۴۲_۱۷۶۴۱۷۵۵۶۳۸۰۷۶۷۱_۱۳۴۰۱۶۰۰۲۹_nسال هایی که گروه شهدا تحویل مان می گرفت و توفیق بود دستی بر آتش داشته باشیم، دغدغه ام شده بود که در زمینه های هنری هم کارمان را قوت بدهیم. سال ۸۴  که دسترسی به آقای صدری داشتیم، مجموعه صوتی زیبایی توسط آقای قاسمیان  و آقای اشرف واقفی با زحمت آقای پورقربان و آقای غفاری تهیه شد که بسیار هم در مراسم و نمایشگاه تأثیرگذار بود.

اما باز هم همیشه افسوس می خوردم که از بین بچه مذهبی ها، نقطه قوت خاصی در زمینه کارهای هنری و رسانه نداریم و کارهای هنری که تولید می شود، رنگ و بویی از دین و ایمان و انقلاب ندارد.

حالا که می بینم بچه هایم در انبوه نواهای شیطان پرستانه و آن طرف آبی و مبتذل، گاهی کارهای آقای زمانی را گوش می کنند و محتوای شعرهایش سؤالاتی ایجاد می کند که بستر شروع ارتباط و مقدمه ی ارائه ی مبانی انقلاب می شود به نسل دانش آموز می شود، کـِـــــیـــــــف می کنم که در این مسیر – هر چند دیر – چراغی روشن شده است.

حالا که می بینم « شبکه افق » شکل گرفته و فرهنگ انقلاب را از دل ها به زبان می آورد و شبکه های سیما « فرزندان آفتاب » و « بهاران » را پخش می کنند، امیدوار می شوم که سیما حرفی دارد که به محمد صادق ها بزند.

حالا که می بینم « عمار » جای خالی « فجر » را پر می کند، مطمئن می شوم که انقلاب به نسل بعدی هم منتقل خواهد شد و بچه ها مبانی انقلاب را فقط از وایبر و سخنرانی های دولتی نمی گیرند و ممکن است به انقلاب بی تحریف هم دست پیدا کنند.

حالا وقت حمایت و تقویت است که کار مردم است. حتی شده با یک تلفن به روابط عمومی صدا و سیما که مدیرانش متقاعد شوند و شاید بودجه ها را از بعضی اراجیف، به کارهای قوی انقلابی برگردانند. حالا وقت ساکت بودن نیست. انقلاب زحمت می خواهد، مردان مطلع و قدرتمند می خواهد. باید قوی شویم. باید هشیار باشیم. باید حواس مان به تحریف ها باشد، حتی اگر از داخل نظام منتشر شود. باید حرف حق مان را بزنیم و نگذاریم باطل یکه تازی کند. باید علاوه بر شنیدن حرف شهدا، عمل هم بکنیم. تا کی می خواهیم منتظر باشیم رهبر اقدامی کند و مثل بعضی ها بعضی قسمت های مورد علاقه مان را تأیید کنیم؟ باید خواسته ی رهبر را بشناسیم و مطابق خواسته اش و در چهارچوب انقلابی که می شناسیم، اقدام کنیم. انقلابی بودن به حرف نیست. عمل بایدت. ان شاءالله راهپیمایی امسال حرف هایی داشته باشد که انقلابی نماها را روشن کند و از توهم بیشماری خارج کند …

هنر ارزش مداران

چندی پیش، کلیپی اینجا معرفی شد که نمونه ای بود از خلقی هنری توسط کسانی که درک کرده اند برای مبارزه، از هنر باید مؤثر تر از قبل بهره جست.

امیدوارم در آینده، باز هم شاهد تبدیل انرزی عظیم جنبش های مذهبی به حرکت های رسانه ای باشیم. کلیپ « ایستاده ایم » را ببینید:

[flv:http://ahmadzade.persiangig.com/video/istadeim.flv http://ahmadzade.persiangig.com/image/raz/isatadeim.jpg 490 346]

دانلود فرمت MP4 کلیپ ایستاده ایم
دوستانی که نیاز به کیفیت DVD این کلیپ دارند، در مدرسه خدمت شان هستم.

حاشیه بهتر از متن

فصل های پیش از اینم ابر داشت
بر کویرم بارشی بی صبر داشت

پیش از اینها آسمان گلپوش بود
پیش از اینها یار در آغوش بود

اینک اما عده‌ای آتش شدند
بعد کوچ کوه ها آرش شدند

 

از بلند از حلق آویزها
قلب‌های مانده در دهلیزها

بذرهایی ناشناس و گول و گند
از میان خاک و خون قد می‌کشند

بعضی از آنها که خون نوشیده‌اند
ارث جنگ عشق را پوشیده‌اند

تسخیر هنرمندانه

چندی قبل، به موازات حرکت دیرهنگام اما پخته ی مجلس شورای اسلامی، کاهش روابط با انگلیس وارد فاز اجرایی شد. با فاصله ی کمی تجمع دانشجویان به صورت خودجوش شکل گرفت و با چاشنی احساسات به تسخیر موقت این لانه ی شوم منجر شد. این اقدام، شاید اگر حساب شده تر پیش می رفت و افراط بعضی رفقای مذهبی ما شکلش را تغییر نمی داد، ثمراتش بیشتر از این می شد و مضراتش کمتر از این.

امیدوارم در آینده شاهد تبدیل انرزی عظیم جنبش های مذهبی ما به حرکت های رسانه ای باشیم و چنین کلیپ هایی باعث تسخیر نرم استکبار شود و کمتر آب به آسیاب دشمن ریخته شود.

[flv:http://ahmadzade.persiangig.com/video/chera-taskhir.flv http://ahmadzade.persiangig.com/image/raz/7_8912280254_L600.jpg 490 346]

کریسمس 2011

مدتی است یک قطعه ی تصویری از گروهکی هنری در اینترنت توزیع می شود که حرف و حدیث های زیادی در پی داشته است. از آن جا که دوست ندارم راجع به موضوعی که خودم ندیده ام و درباره اش یقین ندارم، نگویم و ننویسم؛ این قطعه را دیدم و به یقین رسیدم که آقای مدیری، همان طور است که فکر می کردم؛ مغرور و بی اخلاق. خواستم مطلبی بنویسم که این متن به دستم رسید. مختصر است و مفید. بیشتر بگویم، قطعا زیاده گویی است.

به نقل همین متن اکتفا می کنم:

بعضى كسان مى‏گويند در هنر متعهّد، كلمه اوّل با كلمه دوم تناقض دارد. هنر، يعنى آن چيزى كه مبتنى بر تخيّل آزاد انسان است و متعهّد، يعنى زنجير شده؛ اين دو چگونه با هم مى‏سازد!؟ اين يك تصوّر است؛ البته تصوّر درستى نيست. بحث مسؤوليت و تعهّد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمى‏گردد. بالأخره يك هنرمند قبل از اين‏كه يك هنرمند باشد، يك انسان است. انسان كه نمى‏تواند مسؤول نباشد. اوّلين مسؤوليتِ انسان در مقابل انسانهاست. اگرچه انسان در مقابل طبيعت و زمين و آسمان هم تعهد دارد، اما مسؤوليت بزرگ او در قبال انسانهاست. درعين‏حال هنرمند به خاطر ويژگى بسيار ممتازش، تعهّد جداگانه‏اى غير از آن بيانى كه قبلاً گفتم، دارد.

هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهّد دارد. كسى كه قريحه هنرى دارد، نبايد به سطح پايين اكتفا كند. اين يك تعهّد است. هنرمند تنبل و بى‏تلاش، هنرمندى كه براى تعالى كار هنرىِ خودش و ايجاد خلاقيت تلاش نمى‏كند، در حقيقت به مسؤوليتِ هنرى خودش در قبال قالب عمل نكرده است. هنرمند بايد دائم تلاش كند. البته ممكن است انسان يك وقت به جايى برسد كه بيش از آن نمى‏تواند تلاش كند – بحثى نيست – اما تا آن‏جايى كه مى‏تواند، بايد براى اعتلاى قالب هنرى تلاش كند. اين تعهّد در قبال قالب، بدون يك احساس شور و عشق و مسؤوليت – البته اين شور و عشق هم مسؤوليت است؛ آن هم يك دست قوى است كه انسان را وادار به كارى مى‏كند و نمى‏گذارد كه احساس تنبلى و تن‏آسايى، او را از كار باز بدارد – به دست نمى‏آيد.

علاوه بر اين، تعهّد در قبال مضمون است. ما چه مى‏خواهيم ارائه بدهيم؟ اگر انسان محترم و عزيز است، دل و ذهن و فكر او هم عزيز و محترم است. نمى‏شود هر چيزى را به مخاطب داد . . . من مطلبى را – به گمانم – از قول «رومن رولان» خواندم كه گفته بود در يك كار هنرى، يك درصد هنر، نودونه درصد اخلاق؛ يا احتياطاً اين‏گونه بگوييم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق. به نظرم رسيد كه اين حرف، حرف دقيقى نيست. اگر از من سؤال كنند، من مى‏گويم صددرصد هنر و صددرصد اخلاق. اينها با هم منافات ندارند. بايد صددرصد كار را با خلاّقيت هنرى ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالى و تعالى‏بخش و پيشبرنده و فضيلت‏ساز پُر كرد و انباشت. آن چيزى كه دغدغه برخى آدمهاى دلسوز در زمينه مسائل هنرى است، اين است كه ما به بهانه آزادى تخيّل يا آزادى هنرى، فضيلت‏سوزى و هتك اخلاق نكنيم. اين بسيار مهمّ است. بنابراين هنرِ متعهّد يك واژه درست است.

پیمایش به بالا