تربیت فن بر هم زدن عادت است و به تنها چیزی که انسان باید عادت کند این امر است که به چیزی عادت نکند. زیرا عادت جوهره ی عقلانی و ارادی یک رفتار را از بین برده و آن را به خودی خود، غیر ارادی می سازد و انسان را مانند ماشین، ابزار اجرای حرکات معین کرده و روح ابتکار، خلاقیت، انگیزه و احساس مسئولیت را از بین می برد. تردیدی در این جهت نیست که صفات و ملکات فاضله را باید به صورت نوعی عادت درآورد و عادت ساختن است و پرورش نیست.
پرورش، رشد استعداد موجود است و عادت این است که ما هر حالتی که خواسته باشیم به متربی بدهیم. در این صورت ترک عادت یک اقدام هوشمندانه و سازنده برای تربیت فرد است. عادت نتیجه ی تکرار دائمی هر گونه لذت و عمل است تا آنجا که طبیعت ما بدان لذت یا عمل محتاج شود و هنگامی که به چیزی عادت کردیم ترک عادت دشوار است و چون استعمال مکرر هر چیزی دگرگونی در کنش اندام های مختلف بدن ایجاد می کند. ترک عادت در آغاز موجب اختلالات جسمی می شود. هر قدر شخص به تشکیل عادت بیشتری تن در دهد به همان نسبت از آزادی و استقلال خویش کاسته است و این روش، خلاف تربیت عقلانی و ارادی است.
از طرف دیگر، عادت مستلزم ثبات و تکرار فعالیت است و باعث صرفه جویی در نیرو و تسهیل فعالیت ها و تغییر رشد می شود. عاداتی که با فکر و تأمل ملازم باشد شخص را به تازه جویی و ابتکار سوق می دهد. ولی عادات انفعالی که منظور ما همین مفهوم است جریان رشد و ابتکار را قطع می کند.
تربیت، فن جلوگیری ازتشکیل عادات است. عاداتی که مانع ظهور اراده، هوشیاری، اختیار و آزادی انسان میشود.
تربیت عادت نیست