اگر این مسائل را عمیق تر از شایعات و خبرهای رایج و به عنوان یک مسئله ی تاریخی و قضیه ی فلسفی نگاه کنی، واضح است که اختلاف موجود، ربطی به مسأله هسته ای ندارد. ربطی به حقوق بشر ندارد، ربطی به تروریسم ندارد. مشکل گفتگو این نیست که تا به حال پشت یک میز نبوده ایم که حرف مان را بزنیم. مشکل این است که اصلا حرفی نمانده که بزنیم. حرف ها بارها گفته شده و شنیده شده. ما حرف آن ها را می دانیم و آن ها هم حرف ما را می دانند. واضح ترین مطلب هم این است که هدف به زانو در آوردن است. ما می خواهیم آن ها از حرف شان کوتاه بیایند و مبانی ما را که مخالف اصول شان است قبول کنند، آن ها هم می خواهند ما پا پس بکشیم و حرف شان را قبول کنیم حتی اگر با اصول مان تطبیق نداشته باشد. ما قدرت و ابزارهایی برای فشار آوردن به آن ها داریم، آن ها هم حربه هایی برای فشار آوردن به ما دارند.
چیزی که وسط این کشاکش ساده مهم می شود نگاه ما به خودمان است. اگر خودمان را کوچک ببینیم و تحمل مان را کم بدانیم، حتی ممکن است روزی حاضر شویم عقب بکشیم در ازای عقب نکشیدن – یا حتی جلو آمدن – حریف. اما اگر خودمان را بشناسیم و در پی تقویت درونی باشیم، می رسیم به روزی که حریف عقب بکشد حتی در ازای عقب نکشیدن ما.
البته این وسط باید سیاست هم داشت. باید درون را هم دید. باید زمان هم برای تبیین و تثبیت اصول بگذرد. گاهی باید زمین بازی را عوض کنیم تا حریف جا بماند. گاهی باید فرصتی داشته باشیم برای فکر کردن و گرد گیری کردن.
اما باید همیشه یادمان باشد عزت و قدرت مفت و مجانی تقدیم کسی نمی شود و باید زحمت و تلاش و زمان پشت ش باشد تا ثمر دهد. باید مدت ها تلاش کنیم و مدام حواس مان باشد که چه می دهیم و چه می گیریم و ته قضیه چی دست مان می ماند!
حالا جمله ای که نقل کردی دوباره بخوان:
آمریکاییها مدتی است که از طرق گوناگون پیغام میدهند که خواهان مذاکره جداگانه با ایران در خصوص موضوع هستهای هستند اما من بر اساس تجربههای گذشته به چنین گفتوگوهایی خوشبین نیستم، البته من مخالفتی هم ندارم.
من هم با شما هم عقیده هستم (برای پیدا کردن کشمکش ایران و آمریکا خیلی باید عقب تر از قضیه غنی سازی بگردیم)
و حرف من هم اینه که با کوتاه اومدن فقط مابه آمریکایی ها امتیاز می دیم ولی اونا هیچ امتیازی به ما نمی دن
و کوتاه اومدن تو این شرایط و با این وضعیت فقط و فقط یه معنی داره = کوچک شدن
ولی این حرف ها رو به هرکس بزنی اون هم تو فضایی مثه فضای مدرسه ما برچسب رادیکال ، افراطی ، و جنگ طلب رو روی ادم می زنن و می گن شما با صلح دوستی مخالفین
در صورتی که برای من هم که یه نوجوونم نه جنگ و دیدم نه انقلاب نه تونستم رو هم ۱۰ تا کتاب بخونم واضحه که آمریکایی ها برای دوستی و صلح ، با ما دست نمی دن و خوش و بش نمی کن و دلشون هم به حال ایران ایرانی نسوخته و از ریشه و اصل با ما مشکل دارن .
یا علی