حالا که تحویلت می گیرند … « آقا » باش
این روزها بحث داغ خیلی از خانواده های دور و بر ما، « آزمون های ورودی مدارس » است.
آزمون ورودی برای خیلی از مدارسی که متقاضیان زیادی دارند، شاید لازم باشد. اما باید حواس مان به فشاری که به خانواده ها می آید هم باشد. در مدارس راهنمایی، دانش آموزانی که پنجم ابتدایی را پشت سر می گذارند، با سدی وحشتناک برخورد می کنند، برخورد کردنی!!!
آزمون ورودی، یک صف طولانی است که جلوی در مدارسی مثل مدرسه ی ما تشکیل می شود و هیچ شباهتی هم به صف های رایج سابق ندارد. در این صف کسانی جلوتر قرار می گیرند که کمی درس شان بهتر باشد و کمی مهارت تست زنی بیشتری کسب کرده باشند و از همه مهم تر، اضطراب کمتری داشته باشند و هم خانواده و هم دانش آموز مورد نظر به این مبارزه منطقی تر و آگاهانه تر نگاه کنند.
آن طور که در این سال ها دیده ام، عرف این است که در آزمون های ورودی، مدارس خود را « ارباب » می دانند و انگار می خواهند از بین متقاضیان « بندگی » تعدادی را انتخاب کنند. استدلال این نوع برخورد نیمه انسانی! هم چیزی نیست جز « حالا که اولیا از بین مدارس حق انتخاب دارند، مدرسه هم حق دارد از بین دانش آموزان داوطلب، عده ای را انتخاب کند. »
اما حواس مان نیست که با حقانیت بخشیدن به این استدلال و این انتخاب، برخوردها و کارهایی انجام می دهیم که زندگی بعضی از این داوطلبان و خانواده شان را درهم می پیچیم!
مطمئن باشید چند دقیقه بیشتر طول نمی کشد خواندن و تصور این 12 صحنه از هزاران صحنه ای که هر سال اتفاق می افتد تا عده ای در دوره ای جدید ثبت نام شوند.
ضرری هم ندارد به عنوان مسؤولان آزمون ورودی، خودمان را چند لحظه بگذاریم جای خانواده هایی که در تلاش برای نوشتن نام آقا زاده شان در یک مدرسه، با چنین صحنه ها و برخوردهایی مواجه شده اند؟ …