ما یک جریان واقعى در لایه هاى جمهورى اسلامى و انقلاب داشتیم و داریم که گاهى ضعیف و گاهى قوى میشود که همواره خواسته اصول و ارزشهاى انقلابى، آرمانهاى اسلامى و فرمایشات امام و قانون اساسى که از دهه اول
عیدی ارزنده
چند وقت قبل، از آقای افصح عیدی زیبایی گرفتم که خیلی برام با ارزش بود. یاد روزهای به یاد ماندنی همنشینی با رفقای شهدا در گروه شهدای مدرسه افتادم. شما هم این دو تصویر جالب را ببینید.
حاشیه بهتر از متن
فصل های پیش از اینم ابر داشت بر کویرم بارشی بی صبر داشت پیش از اینها آسمان گلپوش بود پیش از اینها یار در آغوش بود اینک اما عدهای آتش شدند بعد کوچ کوه ها آرش شدند از بلند
بچه ها ناراضی باشید
مدرسه ی ما، حیاط نسبتا بزرگی داشت. کلی هم کلاس با نیمکت هایی که رنگ کهنگی داشتند و هر کدام سه دانش آموز را تحمل می کردند. تقریبا روی همه ی نیمکت ها هم خط هایی بود که مرز هر
هسته های آلبالو
آقاي پدر سلام، اميدوارم حال شما خوب باشد و از كارهاي بد من ناراحت نباشيد. (خودم ميدانم كه مامان منصوره هميشه چُغليم را ميكند) ديروز خانم معلممان گفت: عليرضا گريه نكن بابايت بر ميگردد. ولي آخر من كه براي شما
این فصل ها …
این فصل را با من بخوان باقی فسانه است این فصل را بسیار خواندم عاشقانه است هفته شهدا تنها هفتهی مدرسه است که درسهایش باور کردنی نیست یا لااقل باور کردن مطالبش سخت است. اما وقتی میبینم این ماجراها خیلی
فصل ها برای نسلی دیگر
چه کسی می داند جنگ چیست؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را می درد؟ چه کسی می داند هر سوت خمپاره فردا به قطره ی اشکی بدل خواهد شد و این اشک جگرهایی را خواهد