سه شنبه قبل، در یک روز برفی، مهمان مجتمع آموزشی منظومه خرد بودیم. مجتمعی در بام تهران، با ۱۲۰۰ دانش آموز ابتدایی تا دبیرستان.
مجتمعی که طبق گفته ی حاج آقا که نوه اش در خرد درس می خواند، امسال چهار میلیون تومان برای راهنمایی گرفته اند و به گفته ی موسس مدرسه فقط یک میلیون و ششصد تومان شهریه مصوب دارند. البته این مبالغ بعد از اینکه بدانید مجتمع مهدوی شهریه بالای هشت میلیون تومان هم دارد، خیلی هم تعجب آور نیست.
مجتمع خرد را از سال ها قبل که حوالی خیابان شریعتی بودند می شناختم. اما حالا منتقل شده به ولنجک. به ساختمانی که فکر می کردم باید خیلی شیک تر و امروزی تر ساخته شده باشد. بعضی معلمان و مسوولانش هم غریبه نبودند. اگر سری به همایش ها و دوره های آموزشی و مجلات رشد یا کتاب های مرتبط با آموزش و پرورش (آ.پ.) بزنید، اسم شان را می بینید.
اما از گزارش اردوی بازدیدی مان که بگذرم، باید بگویم آرزو کردم کاش ما هم کمی از طرز فکر مغرورانه و خود برتر بینی و مهندسی-آمورشی دیدن همه چیز بیرون می آمدیم و کمی دانش آموزان مان را بیشتر انسان می دیدیم. البته حرف هایش نقل مجالس مان است. اما خیلی حسرت برانگیز بود که ببینی که حرف هایی که به عنوان آرزو و حسرت و گاهی پز دادن بین مان رد و بدل می شود، هرچند با کلی نقص و مشکل و زحمت، بالاخره یک جایی به اجرا رسیده است.
به هر حال بازدید تمام شد و میزبانان درخواست مهمان شدن کردند و ما باید تا آن موقع برای آبروداری، ساختمان مدرسه را بکوبیم و دوباره بسازیم!
بکوبید آقا! بکوبید!
من کوبیدن نرم از نوع مخملیش رو بهتر میدونم 🙂
پس دور از ذهن نیست که یکی برای آدم خودن خودش مفید رو ول کنه و بره…
امروز این سوال ازم شد که من جواب “نه” دادم…ولی کم کم داره نقطه نظرم عوض میشه!!
انقدر تو دل ما رو خالی کردید که متاسف شدیم برای اون همه زحمتی که برای رفتن به دبیرستان کشیدیم!!
یاد روزهای پشت پنچره پاگرد اول افتادم با این حرفت برادر کوچک تر!
چهارسال بعد به در پنجاه تومنی نگاه می کردیم
چهار سال بعدترش که الان باشه…
“گاهی به آسمان نگاه کن”…
شما جدی نگیر. مگه مشکلی داری؟ مدرسه به این خوبی، خیلی ها آرزو دارن بیان جای تو. ما زیادی آرمانی نگاه می کنیم!!!
از روی این مطالب یک طرفه و مختصر که نمی شه نتیجه گرفت. قرار باشه خوبی ها رو بگیم کلی مطلب ردیف میشه.
به عنوان پروژه واسه مسافرت عید می تونیم برداریم، کنترات!
می کوبیم!
سلام. وقت به خیر.
فارغ از تاثیرات مقطعی که این بازدیدها داره، باید نگاهمون رو تغییر بدیم. خیلی اوقات هم این اتفاقات شخصی می افته. یعنی ادم به عنوان معلم به یه جایی باید برسه که زاویه ی نگاهش رو تغییر بده.قرار نیست چیزی کن فیکون شه …
در هر صورت ممنون که ما رو دعوت کردید به مفید!
در پناه خدا
دست بالای دست بسیار است …
سلام
تعریفش رو زیاد شنیدم.
باید جالب باشه.
اما خاکی بودن مدرسه شما یقین بهتره
هذا من فضل ربی
من عاشق خاکی بودن های قدیم مدرسه هستم. الان کمی کم رنگش کردیم.
مدرسه خوب رو با پول میسازن. پول رو یا باید خیر بده یا دولت یا دانش آموز، علوی ، حلی، خرد. در هر صورت میشه یک فیلتر برا ورود! چون پول برا همه نمیشه که باشه. بی پول چه باید کرد؟