رفته بودیم تفریح یا کار … خودشون هم نفهمیدند. چه برسه به ما!
اما خیلی خوب بود. زمونه، زمونهی رونق فیلم ادواردو بود. اگه به مغزم فشار بیارم و اشتباه هم نکنم، یک ماه قبل از اینکه فیلم ادواردو از سیما پخش بشه. خلاصه خیلیها تب ادواردو گرفته بودشون. فقط همینو بگم که رفتیم یه رستوران شام بخوریم، دیدیم دکتر قدیری ابیانه هم اونجا بودن. ما هم کم حال نکردیم البته!
آره میگفتم … رفتهبودیم یزد مثلا برای تفریح! اما درواقع مسافرتمون شده بود یه مسافرت ضدصهیونیستی تمام عیار. از نقد فیلم و انتقال اخبار تهران گرفته تا ارسال اخبار دانشجویان فعال! دانشگاه یزد برای بیعنوان و بازتاب و به قول سید از این دست بسیار… خلاصه خبری از تفریح نبود که نبود!
اما واقعا اسرائیل این همه کار میکنه، یا ما فکر میکنیم هر فعالیتی که انجام میشه دست اسرائیل تو کاره!
اون موقع خیلی به این مطلب فکر نکرده بودم. اما چون فیلم ادواردو ساختهی واحد برون مرزی … بود و خودمون هم با … بگینگی دستمون تو یه کاسه است! خوب قبول کردیم دیگه! قبول نمیکردیم چی کار میکردیم؟
اما از اون موقع با گذشت زمان بیشتر فکر کردم. نه فقط به ادواردو بلکه به چیزهایی که دور و برمون میبینم. مثل کارتون تام و جری؛ گوگل؛ نیداوود؛ دامبو فیل پرنده؛ اورکات؛ بـ بـ ک؛ سهگانهی تنها در خانه؛ نوکیا و باز به قول سید از این دست بسیار…
و فقط فکر نکردم. ردپای صهیونیسم بینالملل را تو همهی اینها گرفتم. تحقیق هم بگینگی مجبورشدیم داشته باشیم. با چند نفر هم صحبت کردیم. یه کارگردان فلسطینی هم دیدیم. خلاصه رفتیم تو نخ رفیق قدیمی عمو سام. رفیق که نه! بیشتر کارفرما دیدیمش تا یه رفیق یا برادر.
اما چیزی که ته این قضیه دستمونو گرفت این بود که از کنار خیلی مسائل اجتماعی ساده نگذریم که بعد به خودمون بیایم و ببینیم غافلگیر شدیم. زیاد هم زیادهروی نکنیم که کارای خودمون رو هم فکر کنیم صهیونیستیه!
حالا دعوا نکنید که این ورقپارهها چه ربطی به اینجا داره! این هم بالاخره رازی بود نهفته که ما نتونستیم کشفش کنیم. شما حتما زورتون بهش بیشتر میرسه …
یا علی
آرماگدون …