هنر برای بیان مطلب لازم است. اما وقتی هنر، زیادی زیاد شود، مطلب اینقدر در هنر گم می شود که دستیابی به آن کار حضرت فیل است. یک روز به بهانه ی اینکه حرف های ما تکراری شده و بچه ها از هفته شهدا استفاده نمی کنند، حرف تعطیلی هفته شهدا سر زبان ها افتاده بود!
عده ای نشستند و نحوه گفتن حرف ها را عوض کردند و مقداری هم هنر قاطی اش کردند که به دل بچه ها بنشیند.
سال های بعد، همان بچه ها که بزرگ شدند، شدند آدم های گروه شهدای مدرسه.
امسال که توی سالن هفته شهدا نشسته بودم، هنر از در و دیوار بالا می رفت، اما مطلب ها همه شده مینیمال! اینقدر که دیگر مطلب خاصی برای گفتن ندارد. مهم این است که از نظر ادبی قوی باشد و خلاصه.
جز یک روز که می توانی حدس بزنی چه روزی بود. آن مقاله ی بی موسیقی و ساده و با اسلاید های خلوت و پرحرف، حرفی را که در یک هفته باید زده می شد، در یک ربع زد.
فکر کنم سال های بعد، اگر کسی قرار باشد به تعطیلی هفته شهدا فکر کند، بهانه اش این است که چون حرف نداریم که بزنیم، زرق و برق زیادی به هفته شهدا اضافه کرده ایم.
دلم برای “هفته ی خود شهدا” تنگ شده، “هفته ی بزرگداشت شهدا” که همه جا هست!

اولین بار ساعت ۱۱:۵٠ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ٢٧ فروردین ۱۳۸٧  در « معراجیان » نوشته شده بود
مخلص کلام
برچسب گذاری شده در:

15 نظر در مورد “مخلص کلام

  • ۲۰ دی ۱۳۸۹ در ۸:۲۸ ب٫ظ
    لینک ثابت

    “امسال که توی سالن هفته شهدا نشسته بودم، هنر از در و دیوار بالا می رفت…”
    هه!توصیف خیلی قشنگی بود!
    هه هه هه!

    پاسخ
  • ۲۰ دی ۱۳۸۹ در ۱۰:۳۴ ب٫ظ
    لینک ثابت

    آره دیگه نزدیک شده….
    در این روزهای مارا گفتید….
    دهه ی شهدا شد هفته، هفته شد پنجه،پنجه شده چهاره و فکر کنم چند سال دیگر هفته ی شهدا خلاصه شود در کلیپی بین دو نماز…
    یا الله….

    پاسخ
  • ۲۱ دی ۱۳۸۹ در ۱۲:۰۵ ب٫ظ
    لینک ثابت

    چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود…

    پاسخ
  • ۲۲ دی ۱۳۸۹ در ۰:۱۷ ق٫ظ
    لینک ثابت

    ۱. کامنت اول رو دوست می داشتم.
    ۲. جای من هم در همان سالن بنشینید. حتی اگر به دل شما نچسبد.

    ۳. کجایی جوانی …

    پاسخ
    • ۲۲ دی ۱۳۸۹ در ۱۱:۴۸ ب٫ظ
      لینک ثابت

      جوونیت اینجاست آرش!
      یحتمل برم تو نمازخونه سلام می رسونه!

      آقا حالا جدا کی شروع میشه؟

      پاسخ
    • ۲۳ دی ۱۳۸۹ در ۹:۱۲ ق٫ظ
      لینک ثابت

      هر جا هستیم یادت هستیم. شب قدر، شب تاسوعای خیابان ایران، مدرسه، اردوی جنوب، حتی وقتی می خوام با بچه ها قرار شیلان بذارم، ناخودآگاه شماره تو توی پیامک گروهی وارد می کنم که بگم ساعت ۶ مسجد قدس باشی.
      بقیه هم همینطورن. مطمئن باش.

      پاسخ
  • ۲۳ دی ۱۳۸۹ در ۹:۰۳ ب٫ظ
    لینک ثابت

    راهنمایی ام می کنید؟
    می خواهم یه فتوبلاگ راه بندازم !!! (چه غلطا)
    روی بلاگفا که نمیشه! میشه؟

    پاسخ
  • ۲۶ دی ۱۳۸۹ در ۸:۳۸ ب٫ظ
    لینک ثابت

    سلام نمیدانم مشکل از کجاست اما تا جایی که تونستتم جاسوسهارو از بین بردم
    اقا محمود اینجا بود باهم کامنتت رو خوندیم
    خوشحال شدم بهم سر زدی
    بازم بیا

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *