مخلص کلام

هنر برای بیان مطلب لازم است. اما وقتی هنر، زیادی زیاد شود، مطلب اینقدر در هنر گم می شود که دستیابی به آن کار حضرت فیل است. یک روز به بهانه ی اینکه حرف های ما تکراری شده و بچه ها از هفته شهدا استفاده نمی کنند، حرف تعطیلی هفته شهدا سر زبان ها افتاده بود!
عده ای نشستند و نحوه گفتن حرف ها را عوض کردند و مقداری هم هنر قاطی اش کردند که به دل بچه ها بنشیند.
سال های بعد، همان بچه ها که بزرگ شدند، شدند آدم های گروه شهدای مدرسه.
امسال که توی سالن هفته شهدا نشسته بودم، هنر از در و دیوار بالا می رفت، اما مطلب ها همه شده مینیمال! اینقدر که دیگر مطلب خاصی برای گفتن ندارد. مهم این است که از نظر ادبی قوی باشد و خلاصه.
جز یک روز که می توانی حدس بزنی چه روزی بود. آن مقاله ی بی موسیقی و ساده و با اسلاید های خلوت و پرحرف، حرفی را که در یک هفته باید زده می شد، در یک ربع زد.
فکر کنم سال های بعد، اگر کسی قرار باشد به تعطیلی هفته شهدا فکر کند، بهانه اش این است که چون حرف نداریم که بزنیم، زرق و برق زیادی به هفته شهدا اضافه کرده ایم.
دلم برای “هفته ی خود شهدا” تنگ شده، “هفته ی بزرگداشت شهدا” که همه جا هست!

اولین بار ساعت ۱۱:٥٠ ‎ب.ظ روز سه‌شنبه ٢٧ فروردین ۱۳۸٧  در « معراجیان » نوشته شده بود